برنامه ریزی استراتژیک + مزایا و معایب

سلام ماهانی عزیز. تا به حال چیزی در مورد برنامه ریزی استراتژیک و تاثیرش روی کسب و کارهای کوچک شنیدی؟ اگه دوس داری با یه روش معجزه آسا توی کسب و کارت روبرو بشی، این مقاله رو دنبال کن تا جواب همه سوالاتتو بگیری.

 

همه‌ی ما بارها شنیدیم که هر برندی برای موفقیت توی کسب و کارش نیاز به یک استراتژی داره، اما تا به حال هیچوقت به این سوال پاسخ داده نشده که چطوری ما میتونیم استراتژی‌های خودمون رو به ثمر برسونیم و ازش نتیجه بگیریم؟

جواب دادن به این سوال اصلا سخت نیست، چرا؟ چون که کافیه شما علمی رو به نام برنامه ریزی استراتژیک بلد باشید. برنامه ریزی استراتژیک، درست مثل برنامه گذاری برای اهداف و برنامه‌های زندگی، در حوزه‌ی کسب و کار عمل میکنه و جهت کار شما رو برای رسیدن به موفقیت کاری مشخص میکنه و مسیر رو براتون بسیار هموارتر.

 

پیشنهاد ما به شما : مدیریت استراتژیک

برنامه ی ریزی استراتژیک چیست؟

استراتژی‌ها، چشم اندازهای ما رو برای رسیدن به یک جهش بزرگ در حوزه‌ی کسب و کار تعیین میکنن، اما چیزی که به استراتژی جهت میده، چیزی نیست جز برنامه ریزی استراتژیک. اگر بخوام به زبان ساده براتون برنامه ریزی استراتژیک رو توضیح بدم میتونم اینجوری بگم که:

” به فرآیند مستند سازی و جهت دهی به استراتژی‌های کوتاه مدت و بلند مدت یک مجموعه کاری، برنامه ریزی استراتژیک گفته میشه. “. و اگر بخوام بازم خودمونی تر با شما صحبت کنم، میتونم بگم که برنامه ریزی استراتژیک یعنی مکتوب کردن مسیری که قراره یک مجموعه طی کنه

حالا توی این پروسه مکتوب کردن خیلی از اتفاقات میفته. اولینش و مهم ترینش اینه که ما باید بدونیم کجاییم و دومیش اینه که ما باید بدونیم به کجا قراره بریم و سومین، ما باید بدونیم که چطور از نقطه شروع تا نقطه مقصد رو طی کنیم.

اگر این پروسه در هر مجموعه‌ای اتفاق بیفته، اونوقته که موفقیت و سود سازی بالایی توی هر کسب و کاری خصوصا کسب و کارهای کوچیک اتفاق میفته. البته این رو بگم که بسیاری از برندهای بزرگ دنیا، از این روش استفاده میکنن و در سطوح پیشرفته تری، برنامه ریزی استراتژیک رو دنبال می‌کنن.

اما چیزی که من می‌خوام به شما توی این مقاله یاد بدم اینه که به زبان ساده، تمام اون چیزی که باید در مورد برنامه ریزی استراتژیک بدونم رو میگم تا یه کلیتی دستتون بیاد و بعد تو یه آموزش درجه یک که آخر همین مقاله بهتون میگم، یاد میدم که چطور مدل‌های برنامه ریزی استراتژیک رو در کارتون پیاده کنید. پس تا آخر این مقاله بخونید و آماده یک تحول بزرگ توی کسب و کارتون باشید.

برنامه ریزی استراتژیک

مزایای برنامه ریزی استراتژیک

فرقی نمیکنه که شما تازه کارتون رو شروع کرده باشید یا اینکه سالهاست که در حوزه‌ی کسب و کار فعالیت می‌کنید، چیزی که مهمه اینه که شما باید از همین حالا که این مقاله رو می‌خونید، به این فکر بیفتید که مسیر کسب و کار خودتون رو تغییر بدید و یک جهت نو و موفق تر بهش بدین.

این روش تنها به وسیله‌ی برنامه ریزی استراتژیک امکان پذیره. چرا؟ به این دلیل که اگر شما ندونید که چه جایگاهی دارید و ندونید که تصمیم بعدیتون در باب مجموعه تون چیه، هرگز نمیتونید به یک اجماع نظری در مورد پیشرفت کاری خودتون برسید.

توی بحث برنامه ریزی استراتژیک، شما یاد می‌گیرید که همه چیز رو تجزیه و تحلیل کنید و این بار از یه دید متفاوت تر به این مسئله نگاه کنید. چیزی که می‌خوایم اینه که شما به جای انجام کارهای تکراری، این بار فکر کنید و بعد دست به کار بشید.

اگه هنوز قانع نشدید که برنامه ریزی استراتژیک میتونه کسب و کار شما رو متحول کنه، بد نیست یه نگاهی به مزایای برنامه ریزی استراتژیک بندازیم و ببینیم که مدیران بزرگ دنیا، در این زمینه چه پیشنهاد‌هایی به ما دادند:

1) صرف زمان برای صرفه جویی در زمان

کافیه یه لحظه چشمانتون رو ببندید و به این فکر کنید که الان در چه جایگاهی هستید و موقعیت شما در زمینه‌ی کاریتون چیه؟ به این فکر کنید که چقدر زمان رو هدر دادید؟ به این فکر کنید که رقبای شما الان کجا هستند و شما نسبت به اونها چه فرصت‌هایی رو از دست دادید؟

خوب فکر کردید؟ حالا همه این فکرا رو بریزید دور و به این فکر کنید که چطور میشه با صرف زمان مناسب به یک نقطه‌ای رسید که اشتباهات گذشته رو تکرار نکرد و تمام رقبا رو هم پشت سر گذاشت. اینجاست که مزیت صرفه جویی در زمان، در برنامه ریزی استراتژیک معنا پیدا میکنه.

وقتی که شما چشم انداز داشته باشید و برای رسیدن به چشم انداز بدون برنامه عمل کنید، طبیعتا زمان زیادی رو باید صرف آزمون و خطاها و اصلاح فرآیند کاری خودتون بکنید. اما اگر یکبار، فقط یکبار، یک برنامه ریزی درست برای استراتژی‌های خودتون داشته باشید و از برنامه ریزی استراتژیک برای کسب و کارتون استفاده کنید، میتونید با صرف یک زمان منطقی، کلی در وقتتون برای رسیدن به اهدافتون صرفه جویی کنید و در مدت زمان کوتاهی همه‌ی رقبای خودتونو پشت سر بگذارید.

تعامل سودمند

2) دست یابی به تعامل سودمند

چیدن یک استراتژی برای یک مجموعه، به تنهایی کار مهمیه، اما چیزی که این استراتژی رو تبدیل میکنه به یک مسیر راه، قطعا برنامه ریزی استراژیک هستش. و مسیر‌های کسب و کار، هموار نمیشن، مگر با تعامل همه‌ی اعضای یک تیم.

وقتی که شما یک برنامه استراتژیک داشته باشید، این قدرت رو دارید که حدود اختیارات مجموعه رو در دست بگیرید و از سمتی دیگه بدونید که هر کدوم از بخش‌های کاریتون چه چشم اندازهایی دارند و باید به چه نقاط مثبتی دست پیدا کنند.

این مسئله این امکان رو میده که هر کسی در مجموعه‌ی شما، از نگهبان گرفته تا برترین مدیران، چشم انداز کاری خودشونو بدن و برای رسیدن به اون با بقیه اعضای تیم وارد تعامل بشن. در واقع، تعامل میتونه همه چیز رو بهبود ببخشه.

بعنوان مثال، وقتی که شما به بخش تولید خودتون چشم اندازی رو نشون بدین و براش یک برنامه ریزی داشته باشین، این امکان رو دارین که در بازه‌های مختلف نظرات مختلف افراد رو بشنوین و برای بهبود تولید خودتون قدم بردارید. چون که وقتی چارچوب مشخص باشه، اعضای مجموعه برای رشد چارچوب‌ها حاضرن ایده‌های جذاب تری به شما بدن.

یا بگذارید یه مثال دیگه بزنم. شما وقتی که با بخش فروش خودتون، یک چشم انداز رو هماهنگ کنید، این قدرت رو خواهید داشت که نه تنها تعامل‌های درونی مجموعه، بلکه از بیرون مجموعه نیز باخورد بگیرید و مدام کارتون رو گسترده تر کنید.

3) افزایش بهره وری

هر مجموعه‌ای برای رشد کاری و سود سازی نیاز داره که بهره وری خودشو افزایش بده. افزایش بهره وری هم همیشه به این نیست که شما نیروی بیشتر بگیرید یا پول بیشتری به مجموعه تزریق کنید، چیزی که مهمه اینه که شما از پتانسیل‌های خودتون استفاده کنید و به موفقیت برسید.

خب حالا برنامه ریزی استراتژیک چه کمکی میتونه به بهره وری شما بکنه؟ برنامه ریزی، همیشه یه بار مسئولیتی هم داره. یعنی هر وقت که ما یه برنامه ریزی چه شخصی، چه مالی و چه کاری می‌کنیم، یک مسئولیتی رو هم پشت برنامه ریزی ایجاد می‌کنیم.

وقتی برنامه ریزی استراتژیک مجموعه تعیین میشه، مسئولیت هر شخص از جزئی ترین موارد تا کلی ترین موارد، در چشم انداز مجموعه مشخص میشه. مسئولیت باعث میشه که افرادی که در مجموعه کار میکنن علاوه بر یک برنامه کلی، یک برنامه شخصی هم برای انجام مسئولیت هاشون طراحی میکنن که به همه مسئولیت هاشون برسن.

اگر این مسئله در هر کدوم از اعضای کسب و کار شما، ضرب بشه، اونوقت شما یک مجموعه‌ای دارید که از کل به جز، یک استراتژی داره و بعد یک برنامه استراتژیک برای خودش طراحی کرده و سپس یک مسئولیت برای هر شخص تعیین کرده و خود هر شخص در مجموعه‌ی شما هم یک مسئولیت شخصی برای خودش تعریف کرده و این دقیقا یعنی بهره وری.

4) بررسی نقاط ضعف و قدرت

تا وقتی که شما چیزی رو بر روی کاغذ نیارید، نمیتونید بفهمید که چقدر از مسیر رو رفتید، در کجاها موفق بودید و در کجاها ضعیف عمل کردید. پس بهترین راه اینه که همه چیز مکتوب و مستند بشه که شما به نقاط ضعف و قوت خودتون پی ببرید.

خب چطوری ما این کار رو میتونیم با برنامه ریزی استراتژیک انجام بدیم؟ خیلی ساده و راحته. وقتی که سوابق فروش، سوابق تولید و سوابق بهره وری مجموعه رو مرور کنیم می‌بینیم که روی نمودارها، در بخش‌هایی ضعیف عمل کردیم و در یه سری دیگه از بخش‌ها بسیار قوی بودیم.

این نمودارها و این تجزیه و تحلیل‌ها به ما میگن که چقدر باید روی بخش‌های ضعیف تر سرمایه گذاری کنیم و ایراداتشونو پیدا می‌کنیم و از سمت دیگه این قدرت رو میدن که نیروهای قوی و بخش‌های قوی کارمون رو بهشون جهت بدیم و بهره وری بیشتری ازشون بگیریم.

بزرگترین مزیت این کار اینه که شما ریسک‌های احتمالی‌ای رو که ممکنه بخش‌های ضعیف تر به مجموعه وارد کنن رو کم میکنین و درصد موفقیت رو بالاتر میبرین. مدیریت ریسک، خودش یکی از مهم ترین اتفاقاتیه که در بحث برنامه ریزی استراتژیک اتفاق میفته.

برنامه ریزی استراتژیک

5) تقسیم بندی اهداف و چشم اندازها

وقتی که مجموعه یک برنامه ریزی استراتژیک رو به عالی ترین شکل ممکن طرح ریزی کرد، حالا نوبت اینه که هر کدوم از اجزای مجموعه وارد مبحث تقسیم بندی اهداف و چشم اندازها بشن. ببینید ما اصولا در بحث کسب و کار نمیتونیم فقط یک چشم انداز کلی داشته باشیم.

علاوه بر چشم انداز کلی، ما باید برای هر بخش و هر واحد کارمون هم یک هدف و یک چشم انداز جداگانه طراحی کنیم و اون رو به دنبال وظایف واحد‌های مختلف و همچنین زمان بندی انجام کارها تقسیم بندی کنیم.

بعنوان مثال وقتی که ما یه خدماتی رو عرضه می‌کنیم و می‌خوایم از اون کسب درآمد کنیم، نمیتونیم بگیم که هدف ما و چشم انداز ما اینه که ما به یک سود صد در صدی در کسب و کارمون برسیم و همه باید تلاش کنیم که در یکسال آینده این سود رو محقق کنیم.

این کاملا اشتباهه. چرا؟ به این دلیل که برنامه ریزی استراتژیک به ما میگه که شما باید در کنار این چشم انداز کلی به هر واحد مثلا بخش بازاریابی بگی که چشم انداز شما باید بررسی رقبا و جمع آوری اطلاعات از بازار هدف در یک ماه آتی باشه. به بخش تولید و عرضه خدمات باید یه زمان بندی و یه چشم انداز دیگه بدی.

و مجموعه این‌ها رو در کنار هم، برسونید به جایی که هدف کلی شما یعنی رسیدن به چشم انداز محقق بشه. پس داشتن یک برنامه ریزی استراتژیک میتونه به شما بگه که چطور و در چه زمانی هر واحد از کار خودتون رو با یک چشم انداز جدید و یک هدف جدید روبرو کنید و مجموعه خودتون رو رشد بدید.

سخن آخر

خب دوستان، کلیت بحث برنامه ریزی استراتژیک شما مواردی میشد که خدمتتون گفتم. اون‌هایی که در رشته‌ی مدیریت تحصیل میکنن و یا در یک سازمان مشغول به کار هستن این رو خوب میدونن که سازمان‌ها به این دلیل که در ساز و کار خودشون، اهمیت زیادی به برنامه مشترک و هدف واحد قائل هستن، بحث برنامه ریزی استراتژیک براشون حیاتیه.

در واقع یک سازمان، زمانی میتونه متحد و یک دست کارهاشو انجام بده که همه چیز زیر سایه‌ی یک برنامه ریزی درست برای استراتژی‌ها و یک چشم انداز واحد و در عین حال تخصصی برای هر بخش صورت بگیره.

اما من برای کلام آخر به شما یک پیشنهاد هم دارم. حالا که با کلیت برنامه ریزی استراتژیک آشنا شدید، بهتره که مدل‌های برنامه ریزی استراتژیک رو هم دنبال کنید. تیم ماهان تیموری یه آموزش جامع در اختیار شما قرار داده که شما میتونید با استفاده از اون به مدل‌های برنامه ریزی استراتژیک هم تسلط پیدا کنید.

اما اگر هنوز با ساز و کارهای مدیریت استراتژیک آشنا نشدید و فکر می‌کنید که باید یه مقدار اطلاعات بیشتری کسب کنید، حتما مقاله مدیریت استراتژیک رو بخونید. تو این مقاله ما صفر تا صد ورود به این کار، درآمد این کار و وظایف مدیر استراتژی‌ها رو براتون گفتیم.

چیزی که برای تیم ماهان تیموری خیلی مهمه اینه که شما بتونید در کمترین زمان ممکن و در عین با بالاترین درصد یادگیری، مطالب رو مرور کنید و در کارتون قوی تر بشید. ما یه دوره جامع کاملا رایگان از مقاله‌های مدیریتی رو براتون تو سایت ماهان تیموری آماده کردیم که میتونه به شدت روی سواد مدیریتی شما تاثیر بگذاره.

سوالات متداول :

افزایش بهره وری-دستیابی به تعامل سودمند-صرفه جویی در زمان-تقسیم بندی اهداف و چشم اندازها- مشخص شدن نقاط ضعف و قدرت

به طور کلی برای برنامه ریزی استراتژیک، باید بدانیم که هدف کسب و کارمان چیست و قصد داریم که به کجا برویم، همچنین باید بدانیم که وضعیت فعلی ما چگونه است و در کجا قرار دارد. در نهایت باید مشخص کنیم که برای حرکت از وضعیت موجود به مطلوب به چه چیز هایی نیاز داریم.

یکی از مهم ترین کار ها برای حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب این است که صفر تا صد کسب و کار خودمان را بدانیم تا با قدرت بیشتری در این مسیر قرار بگیریم.

وقتی که شما چشم انداز داشته باشید و برای رسیدن به چشم انداز بدون برنامه عمل کنید، طبیعتا زمان زیادی رو باید صرف آزمون و خطاها و اصلاح فرآیند کاری خودتون بکنید. اما اگر یکبار، فقط یکبار، یک برنامه ریزی درست برای استراتژی‌های خودتون داشته باشید و از برنامه ریزی استراتژیک برای کسب و کارتون استفاده کنید، میتونید با صرف یک زمان منطقی، کلی در وقتتون برای رسیدن به اهدافتون صرفه جویی کنید

همین حالا شروع کن!

2 پاسخ

  1. خیلی عالی بود واقعا برای یک کسب کار هدف دارباید یک استراژی هدفمند با کارایی بالا استفاده کند تابتوانیم برهمه قسمت های کسبوکارمون تسلت داشته باشیم وراندمان وکارایی همه قسمتهای کسب کارمون را بالا ببریم ودرهزینه ها وکارایی افراد وکم کردن زمان انجام کارها وبا یکجانبه کردنه تیممون بهترین بهره بری را از تیم کاریمون داشته باشیم

    1. سلام و درود
      امیدوارم حالتون عالی باشه
      خیلی خوش حالیم که مورد توجه شما قرار گرفته شده و بسیار خرسنیدم از نظر مثبت شما
      همواره در تلاش هستیم تا بهترین آموزش هارو در اختیار شما مردم عزیز ایران قرار بدیم

دیدگاهتان را بنویسید