مشاور کسب و کار تنها در زمانی می تواند به کسب و کار ما کمک کند که در کنار دانش کسب و کار، تجربه کافی را نیز داشته باشد و خودش بالا و پایین های یک کسب وکار را لمس کرده باشد. زمانی که تصمیم می گیرید به مشاور کسب و کار مراجعه کنید، باید این قول را بدهید گفته های مشاور کسب و کار را عملی کنید.
زیرا در این صورت است که می توانید تغییرات را در کسب و کارتان مشاهده کند و بدین ترتیب انگیزه شما رشد می کند. مشاور کسب و کار به شما این امکان را می دهد که درک بهتری از وضعیت کسب وکارتان داشته باشید. همچنین به شما کمک می کند که به صورت حساب شده برای آینده و رشد دادن کسب و کارتان برنامه ریزی کنید.
پینشهاد ما به شما این است که هنگام انتخاب مشاور به سوابق کاری مشاورتان توجه داشته باشید. برای مثال بررسی کنید که چند شکست داشته و در برابر هر شکست چه واکنشی نشان داده است. دلیل این کار هم این است که این مشاور بر خلاف یک بیزینس کوچ ( سعی می کند با سوالاتی که می پرسد شما خودتان به جواب برسید)قرار است که تجربیات و دانشش را ردر اختیارتان قرار دهد. پس این که در هر موقعیت چه تصمیمی گرفته است، از اهمیت بالایی برخوردار است.
تفاوت مشاور با بیزینس کوچ؟
خیلی از مدیران کسب و کار به تنها نکتهای که توجه نمیکنند این است که در کسب و کار خودشان باید از یک مشاور استفاده کنند. برای اینکه روز به روز مفاهیم بازار رو بروز رسانی میشود. اگر شما نتوانید با توجه به تغییرات روزی که وجود دارد، خودتان را به بهترین شکل هماهنگ کنید در نتیجه نخواهید توانست که روز به روز پیشرفت بیشتری را برای خودتان پیاده کنید و کسب و کارتان را رشد دهد و مثل یک آب راکد میشود و ثابت باقی میماند و همانطور که آب راکد پس از مدتی میگندد، کسب و کاری هم که آموزش نبینند و سعی نکنند که مدام خودش را به روز کند، نخواهد توانست که به بهترین خودش تبدیل شود.
ایدهآل ترین اتفاقی که میتواند برای کسب و کارتان بیوفتد این است که شما سعی کنید نه تنها خودتان به طور مستمر آموزش ببینید بلکه آموزش دیدن را به یک روند همیشگلی در سازمانتان تبدیل کنید. به طوری که تمام کارمندان شما سعی کنند که در حوزه کاری خودشان آموزش ببینند.
هدف از آموزش این است که شما با ارتقای دانشتان و شنیدن تجربیات دیگران ضریب اشتباه خودتان را به حداقل ممکن برسانید و تمام تلاش خودتان را کنید که حداقل اشتباهاتی که دیگران در گذشته تکرار کردهاند و بابت آن هزینه های سنگین کردهاند، دیگر شما تکرار نکنید و بابت آن هزینهای پرداخت نکنید. پس از اینکه شما آموزش دیدید در گام بعدی باید بتوانید آنها را در کسب و کار خودتان پیاده کنید و از آنها برای رشد سازمان خودتان استفاده کنید. اما این صحبتهایی که کردیم چه ارتباطی با مشاور کسب وکار دارد؟
برخی از مدیران به دلیل مشغله زیادی که دارند نمی توانند برای آموزش خودشان بیش از اندازه وقت بگذارند و یا اینکه حتی گاهی اوقات نمیدانند که در کجای کارشان ایراد دارند و از چه طریقی باید خودشان و یا کارشان را اصلاح کنند. این دو دلیل یکی از سادهترین دلایل استفاده از یک مشاور کسب و کار است. مشاور کسب و کار به کسب و کار شما که اضافه شد در ابتدا بیزنس شما را تحلیل میکند و برنامهای مدون برای شما در نطر میگیرد تا بتوانید طبق آن جلو بروید و در نهایت بتوانید خودتان و کارتان را ارتقا بدهید. مشاور به شما کمک خواهد کرد که بتوانید به بهترین شکل ممکن چالشهای موجود در کارتان را بررسی کنید همچنین در ایجاد راهحل ها برای برطرف کردن این مشکلات و چالشها شما را یاری میکند. به عبارتی میتوان گفت که استخدام مشاور از این جهت حائز اهمیت است که در کسب و کار شما به عنوان یک تسهیلگر عمل میکند و تلاش می کند که به سرعت را به روند رشد کردن کسبوکار وبیزنس شما تزریق کند.
مقاله مرتبط: راه اندازی کسب و کار اینترنتی
مشاور دقیقا چه کاری انجام میدهد و چرا به ما کمک می کند؟
دلایل مختلفی وجود دارد که صاحبان مشاغل باید به استخدام مشاور بپردازند. مشاوران خدمات گسترده ای از جمله موارد زیر را ارائه می دهند:
ارائه تخصص در یک بازار خاص
شناسایی مشکلات
تکمیل کارکنان موجود
شروع تغییر
آموزش کارکنان
احیای یک سازمان
ایجاد یک تجارت جدید
اولین قدم برای هر مشاور تجاری مرحله کشف است ، جایی که هدف یادگیری تجارت مشتری است. یک مشاور خوب وقت می گذارد تا آنجا که ممکن است از مالک و کارمندان کسب و کار بیاموزد. به عبارتی او سعی میکند که از هر کسی که میبیند اطلاعات کسب کند و از زبان آنها هم به کسب و کار نگاه کند. او از این طریق خواهد توانست که دیدگاه جامع تری راجع به کسب و کار شما پیدا کند. در طی این روند ، مشاور جزئیات مأموریت یک شرکت و اینکه چه عملیاتی انجام می شود را کشف خواهد کرد.
هنگامی که مشاور به درک عمیقی از شرکت رسید تازه وا رد مرحله ارزیابی می شود. او در این مرحله بررسی میکند که کدام قسمت از قسمت های شرکت به تغییر نیاز دارند و چرا باید این تغییر در آنها به وجود بییاید و آنها از چه طریقی خواهند توانست که این تغییر را در سازمان ها ایجاد کنند. همچنین مشاور در این بررسی ها سعی میکند که نقاط قوت و ضعف شرکت را پیدا کند و همچنین بررسی کند که از چه طریق می توان این نقط قوت را تقویت کرده و و رفته رفته این نقاط ضعف را کاهش دهد و به کمترین میزان خود برساند. او بررسی میکند که این مشکلات به دلیل مدیریت ضعیف است یا به علت اینکه کارها به خوبی انجام نمیشوند و باید که سازوکار اصلاح شود. یک مشاور بازرگانی همچنین باید فرصت های رشد تجارت ، افزایش سود و افزایش کارایی را شناسایی کند.
همانطور که گفتیم یک مدیر باید تلاش کند که علاوه بر اینکه مشکلات و ایرادات کسب و کار را پیدا میکند برای آنها راهکار هم بدهد و از این قضیه برای رشد سازمان و کسب و کار استفاده کند. برای مثال شما شرکتی را تصور کنید که بخش منابع انسانی خوبی دارد و درصد بالایی از کارمدان رضایت دارند ولی کارمندان بخش فروش از مدیر خودشان ناراضی اند. اگر شما بلافاصله مدیر فروش خودتان را حذف کنید بلکه مشاورتان تلاش میکند که دریابد دلیل این ناراضایتی چیست و چرا ؟
انتقاد سازنده
برای یک صاحب مشاغل مهم است که در این مرحله از مشاوره، مشاور کسب و کار به عنوان انتقاد سازنده استفاده کند. مالک نباید این انتقاد را شخصاً بپذیرد ، زیرا مشاور بازرگانی عینیت و دیدگاه تازه ای را به ارمغان می آورد. مالک ممکن است شخصاً به تجارت نزدیک باشد ، که می تواند مانعی برای تغییر و رشد مثبت باشد. شما به عنوان مدیر باید بازخورد داشته باشید و نظرات خود را به مشاور بازرگانی ارائه دهد ، صاحب مشاغل باید آنها را در نظر گرفته و در صورت لزوم برنامه ها را اصلاح کند.
هنگامی که مالک و مشاور در مورد یک برنامه به توافق رسیدند ، مشاور باید وارد مرحله سوم مشاوره شود. این مرحله بازسازی یا اجرای طرح است. در این مرحله ، مشاور تمام تلاش خودش را می کند که طرح را به بهترین شکل ممکن اجرایی کند.
بیزینس کوچینگ چه تفاوتی با مشاور کسب وکار دارد
یک بیزنس کوچ ابتدا بیزنس شما را از سه قسمت مورد بررسی قرار میدهد. قبل از اینکه بخواهیم این سه مرحله را به شما توضیح دهیم بهتر است که در ابتدا درباره ذهنیت یک کوچ کمی با هم دیگر صحبت کنیم. یک کوچ اعتقاد دارد که شما بهتر از هر کسی درباره بیزنس خودتان میدانید و بهتر از هرکسی میتوانید خودتان و کسبوکارتان را مدیریت کنید. به همین دلیل است که کوچ شما را همراهی میکند و به شما نمیگوید چه کاری انجام دهید و چه کاری را انجام ندهید بلکه مانند چراغ قوه مسیر را برای شما روشن و شفاف تر می کند و کمک میکند که خودتان را از اقیانوس ذهنتان بیرون بکشید و با خیال راحت به حل مسائل خودتان بپردازید.
اولین موردی که کوچ برای شما شفاف میکند این است که شما در چه جایگاهی قرار دارید. چه منابعی در اختیار دارید که میتوانید از طریق آنها به اهدفی که برای خودتان مشخص کردهاید برسید، چه کارمندانی دارید که میتوانید روی آنها حساب کنید و برای رسیدن به خواسته هایتان از آنها کمک بگیرید. وقتی که از شرایط کاری خستهاید با چه کاری حال خودتان را خوب میکنید و چه عواملی به شما انگیزه میدهند که راهتان را ادامه دهید، ارزشهای شما و ارزشهای سازمان شما چیست و چقدر به آنها وفادار هستید.
یکی دیگر از مواردی که کوچ سعی میکند آن را برای شما شفاف کند این است که شما دقیقا دوست دارید و می خواهید که به چه جایگاهی برسید و انتظاراتان از خودتان چیست و وقتی که کسبوکارتان به چه نقطه ای برسد احساس آرامش بیشتری خواهید داشت و در آن شرایط به خودتان افتخار میکنید؟
این مرحله یکی از مهم ترین مراحلی است که در جلسات کوچینگ بررسی میشود. چون یک کشتی که مقصد مشخصی ندارد هر بادی که بوزد از جهت مخالف است و شما را بیشتر در اقیانوس سردرگم خواهد کرد. پس باید وضعیت مطلوبی که سازمانتان به آن برسد به طور کامل برای خودتان شفاف باشد و گاهی اوقات هم برای سایر کارمندان هم شفاف باشد. برای مثال پروژه بیانیه ماموریت آبی که یک برنامه بازاریابی محتوایی بود که توسط جاناتان میلدنهال حدود ۱۰ سال قبل برای محتواهای تولید شده و تبلیغات برند کوکاکولا در سال ۲۰۲۰ تهیه شد. این بیانیه شامل دو محتوای ویدیویی ۱۷ دقیقهای بود که بطور کامل اهداف شرکت در این حوزه را نشان داده بود.
آنها این بیانیه را به صورت ویدیویی درآوردند که علاوه بر مدیران ارشد، تمام کارکنان شرکت هم آن را بدانند. شفاف کردن وضعیت مطلوب از این جهت مهم است که به شما کمک میکند راحت تر متوجه شوید اهدافی که الآن دارید به نفع شماست و شما را به مسیر خودتان میر ساند یا برعکس شما را از آن دور میکند و باعث میشود که دلتان را به اتفاقاتی خوش کنید که شاید به شرکت شما پول بیشتری تزریق کند ولی اصلا در اطاعت استراتژی شما نباشد و شما فقط آنها را انجام دهید و فکر کنید که چون پول خوبی در میآورید پس در مسیر رسیدن به چشم انداز ایدهآلتان هستید.
شفاف کردن این وضعیت برای سایر کارکنان این کمک را به آنها میکرد که متوجه شوند قرار است سازمان و کارخانهای که در آن مشغول به کار هستند قرار است به کجا برسند و چقدر میتوانند روی آینده خودشان سرمایه گذاری کنند و چطور میتوانند روی آینده خودشان سرمایه گذاری کنند و از آن برای رسیدن به خواسته های خودشان استفاده کنند، وسعی کنند که به بهترین شکل ممکن خودشان را ارتقا دهند و تبدیل به یک نیروی متخصص کنند تا بتوانند از ظرفیتهایی که در کسب وکارشان برایشان پیش میآید استفاده کنند و درآمد و جایگاه خودشان را ارتقا دهند.
این کار به طور اتوماتیک باعث خواهد شد که شما بتوانید به سادهترین شکل ممکنه سازمانی یادگیرنده خلق کنید که کارمندان برای این که خودشان را رشد بدهند و درآمدشان را زیاد تر کنند به جای اینکه فکر ترک کردنه آن کار به سرشان بزند سعی کنند که در سازمان بمانند و از طریق آن درآمد خودشان را افزایش دهند.
آخرین موردی که یک کوچ بررسی میکند این است که چه اقداماتی را میخواهید برای رسیدن از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوبتان انجام دهید. وقتی که این مورد مشخص شد نوبت آن است که شما این اقدام ها را ریز تر کنید و به قولی آنها را تبدیل به اقدامک کنید؛ زیرا احتمال انجام دادن اقدامک بسیار بیشتر از اقدام است. همچنین یک عامل دیگری هم وجود دارد که احتمال آنکه شما اقدامکهایتان را انجام دهید بالا میبرد این است که شما خودتان فکر کردهاید و به این مسائل رسیدهاید به همین دلیل است شوق دارید که آنها را انجام دهید.
پس از اینکه وضعیت مطلوب و وضعیت فعلی شما شفاف شد و فهمیدید که برای رسیدن به وضعیت مطلوبتان چه کاری باید انجام دهید، نوبت آن است که تلاش کنید که از این شرایط و وضعیت فعلی خودتان شروع به حرکت کنید تا به وضعیت مطلوب خودتان برسید و پس از آن وقتی که شما شروع به حرکت میکنید تا سازمانتان را به آن سمتی که دوست دارید هدایت کنید متوجه این موضوع خواهید شد که با این که میدانید کجا قرار دارید و میخواهید به کجا برسید، ولی باز هم مسیرتان پر از چالشهای گوناگون است که باید در طول مسیر آنها را از پیش رو بردارید و تلاش کنید که با انرژی بیشتری به سمت اهداف خودتان حرکت کنید.
همچنین در سطح کلان کوچ به سازمان شما کمک میکند که ذهنیت رشد در تک تک افرادش به وجود بیاید وسعی کنند که برای رشد سازمان در کنار هم کار کنند و به جای قضاوت کردن همدیگر به رشد یک دیگر کمک کنند تا همگی در جهت هدف سازمان حرکت کنند.
کلام آخر
رشد دادن کسب و کار چالش های متفاوتی دارد که باید تلاش کنید آنها را از سر راهتان بردارید و با قدرت بیشتری به مسیرتان ادامه دهید. استفاده از مشاور کسب و کار یا یک بیزینس کوچ می تواند برای ارتقای کسب و کار بسیار ضروری است و شما می توانید به وسیله آن چالش های موجود در مسیر کسب و کارتان را از سر راه بردارید و به اندازه کافی رشدش دهید.
سوالات متداول :
مدیران کسب و کار به چه مسائلی توجه نمی کنند؟
خیلی از مدیران کسب و کار به تنها نکتهای که توجه نمیکنند این است که در کسب و کار خودشان باید از یک مشاور استفاده کنند. برای اینکه روز به روز مفاهیم بازار رو بروز رسانی میشود. اگر شما نتوانید با توجه به تغییرات روزی که وجود دارد، خودتان را به بهترین شکل هماهنگ کنید در نتیجه نخواهید توانست که روز به روز پیشرفت بیشتری را برای خودتان پیاده کنید و کسب و کارتان را رشد دهد و مثل یک آب راکد میشود و ثابت باقی میماند و همانطور که آب راکد پس از مدتی میگندد، کسب و کاری هم که آموزش نبینند و سعی نکنند که مدام خودش را به روز کند، نخواهد توانست که به بهترین خودش تبدیل شود.
ایده آل ترین اتفاقی که می تواند برای کسب و کار اتفاق بیفتد ،چیست؟
ایدهآل ترین اتفاقی که میتواند برای کسب و کارتان بیوفتد این است که شما سعی کنید نه تنها خودتان به طور مستمر آموزش ببینید بلکه آموزش دیدن را به یک روند همیشگلی در سازمانتان تبدیل کنید. به طوری که تمام کارمندان شما سعی کنند که در حوزه کاری خودشان آموزش ببینند.
مشاور چه کمکی می کند و دقیقا چه کاری می کند؟
دلایل مختلفی وجود دارد که صاحبان مشاغل باید به استخدام مشاور بپردازند. مشاوران خدمات گسترده ای از جمله موارد زیر را ارائه می دهند: ارائه تخصص در یک بازار خاص، شناسایی مشکلات، تکمیل کارکنان موجود، شروع تغییر، آموزش کارکنان،احیای یک سازمان و ایجاد یک تجارت جدید
اولین قدم برای هر مشاور تجاری چه می باشد؟
اولین قدم برای هر مشاور تجاری مرحله کشف است ، جایی که هدف یادگیری تجارت مشتری است. یک مشاور خوب وقت می گذارد تا آنجا که ممکن است از مالک و کارمندان کسب و کار بیاموزد. به عبارتی او سعی میکند که از هر کسی که میبیند اطلاعات کسب کند و از زبان آنها هم به کسب و کار نگاه کند. او از این طریق خواهد توانست که دیدگاه جامع تری راجع به کسب و کار شما پیدا کند. در طی این روند ، مشاور جزئیات مأموریت یک شرکت و اینکه چه عملیاتی انجام می شود را کشف خواهد کرد.
بیزینس کوچینگ چه تفاوتی دارد با مشاور کسب و کار دارد؟
یک کوچ اعتقاد دارد که شما بهتر از هر کسی درباره بیزنس خودتان میدانید و بهتر از هرکسی میتوانید خودتان و کسبوکارتان را مدیریت کنید. به همین دلیل است که کوچ شما را همراهی میکند و به شما نمیگوید چه کاری انجام دهید و چه کاری را انجام ندهید. او مانند چراغ قوه، مسیر را برای شما روشن و شفاف تر می کند و کمک میکند که خودتان را از اقیانوس ذهنتان بیرون بکشید و با خیال راحت به حل مسائل خودتان بپردازید.
4 پاسخ
آیا درآمد مشاور کسب و کار توی ایران خوب است ؟
سلام دوست من
امیدوارم حالتون خوب باشه
به خیلی از شرایط بستگی دارد. اما در کل بله خوب است و افراد زیادی در ابن راه موفق بوده اند.
سلام
به نظر من ، مشاورکسب وکار هر فردی می تونه اول از همه خودش باشه، یعنی با توجه به نظرات مشاوران کسب و کار، در نهایت هر فردی خودش می تونه برای کسب و کار خودش تصمیم بگیره.مرسی در کل مقاله خیلی خوبی بود.
سلام دوست عزیز امیدوارم عالی باشی. خداروشکر که براتون مفید بوده.خوشحالیم که همراه مایید.