داستان برند چیست؟

داستان برند چیست؟: طبق تحقیقات مغز ما با داستان سرایی رشد می کند. به همین خاطر همه ما برای گوش دادن و گفتن داستان برنامه ریزی شده ایم. در کسب و کارها نیز همین موضوع صادق است بنابراین هر شرکتی نیاز به داستانی برای تعریف کردن دارد که نشان دهنده ماهیت برند آن‌ها است.

به همین دلیل داستان برند برای فروش محصول یا خدمات شما کاملاً ضروری است. حال می خواهیم در این مقاله داستان برند را تعریف کنیم، کارهای لازم برای این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم و در نهایت چند نمونه از آن را بیان کنیم تا شما بتوانید با توجه به این اطلاعات داستانی برای برند خود بسازید.

داستان سرایی برند چیست؟

داستان برند، روایتی منسجم است که شامل حقایق و احساساتی است که توسط برند شما (یا تجارت) ایجاد می شود. برخلاف تبلیغات سنتی، که در مورد نشان دادن و گفتن نام برند شماست، یک داستان باید یک واکنش احساسی را القا کند. با این اوصاف چیزهایی که می‌توانند بر برند شما تأثیر بگذارند عبارت‌اند از محصول، قیمت، تاریخچه، کیفیت، بازاریابی، تجربه در فروشگاه، هدف، ارزش‌ها، مکان و مهم‌تر از همه چیزهایی است که دیگران در مورد شما می‌گویند.

این روایت خواه یا ناخواه وجود دارد. هیچ فروشگاهی فراتر از یک بروشور یا صفحه اینستاگرام که گهگاه به روز می شود، تبلیغ نمی‌کند. اما مردم به دلیل داستانی که برای هر یک از آن‌ها تعریف می کنند، خریدهای خود را انجام می دهند. بنابراین بهترین کار این است که برای این کار خود را متمایز کنید.

داستان هایی که مربوط به برند است احساسات را هدف قرار می دهد و در نهایت آن ها را فعال و ارزش ها را منتقل می کند. داستان برند شما تصویر کاملی از عناصر مختلف از وب ‌سایت گرفته تا رسانه های اجتماعی و تبلیغات سنتی است. این روشی است که برند شما خود را به دنیا معرفی می کند و در اصل تصور عموم از شماست.

ما به داستان هایی نیاز داریم که مدیران عامل به کمک آن الهام بخش دیگران باشند تا به سمت اهداف خود پیش بروند، تیم های فروش به کمک همین داستان مردم را متقاعد به خرید و پشتیبانی مشتری تجربه مثبتی را به مخاطبان منتقل می کنند.

روایات برند در طول زمان ، متناسب با محصول، بازار، فرهنگ و مخاطب ممکن است تغییر کند. داستان یک برند باید واقعی باشد به همین خاطر باید به فروش شما کمک کند. شما نمی توانید روایت یک برند را کنترل کنید زیرا مخاطبان شما ممکن است آن را به مسیری بکشند که هرگز انتظار آن را ندارید با این حال می توانید آن را شکل دهید.

مهم‌ ترین قانون داستان سرایی برند

 

مهم‌ ترین قانون داستان سرایی برند

 

شما خود را باید جای شخص قرار دهید. برای اینکه برای مخاطبان خود این موضوع جا بیفتد، برند شما باید نقش حمایتی ایفا کند که به بهبود زندگی آن‌ها کمک می کند.
“شما می توانید حرف درست را در مورد یک محصول بگویید و هیچ کس به آن گوش ندهد. بنابراین شما باید آن را طوری بیان کنید که مردم آن را با گوشت و خون احساس کنند. زیرا اگر مردم آن را احساس نکنند، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

ویلیام برنباخ

نکات مهم در مورد داستان های برند

داستان سرایی قابل آموزش است و با تسلط بر قوانین می توان به روایت های قانع کننده ای ایجاد کرد. وقتی یک داستان برند عالی با موفقیت انجام شد، باید موارد زیر را در نظر گرفت.
نشان دهید که چگونه محصول یا خدمات می تواند زندگی مصرف کننده را بهبود بخشد. لازم نیست حتماً تغییر بزرگی در زندگی فرد ایجاد شود، بلکه کافی است زندگی او کمی بهبود یابد.
احساس ایجاد کنید. چه بخواهیم و چه نخواهیم، انسان ها توسط احساسات هدایت می شوند. مردم به دلیل تأثیر عاطفی یا مزیتی که برای آن ها ایجاد می کند، محصولاتی را می خرند.
با مخاطب ارتباط برقرار کنید. داستان شامل افرادی است که شما به آن‌ها محصولی را می فروشید.
حقیقت را بگو. بهترین داستان در مورد برند به مخاطب این باور را می دهد که داستانی که می گویید واقعاً رسالت شما است.
بسیاری از مردم فکر می کنند که این داستان برند مربوط به اسم برند است. در صوتی که داستان شما چیزی بسیار فراتر از این موضوع است.

نکات کلیدی در مورد داستان برند

 

نکات کلیدی در مورد داستان برند

 

شما تنها نویسنده داستان برند خود نیستید.
اگرچه داستان سرایی برند مدت زیادی است که وجود داشته است، اما نقاط مهمی که به تازگی در مورد آن کشف شده مستقیماً با ظهور رسانه های اجتماعی و گفتگوهای عمومی در مورد برندها و تجربیات با برندها مرتبط است. برای مثال، وبلاگ‌های بازاریابی مملو از نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهد چگونه برندها در شبکه های اجتماعی دچار مشکل شدند. به همین خاطر این موضوع می تواند بخشی از داستان یک برند باشد.
قبلاً تبلیغات سنتی مبتنی بر جریان اطلاعات به صورت یک طرفه از برند به سمت مصرف کننده بود. در صورتی که هم اکنون مردم در مورد داستان برند صحبت می کنند و به یک تعامل دو طرفه تبدیل ده است.

صدای شما و مأموریتی که دارید بسیار مهم است.

در حالی که نمی توانید همه چیز را در مورد داستان برند خود کنترل کنید، می توانید آن را رهبری کنید. داستانی جذاب برای خود به وجود آورید . آن را واقعی و معتبر همسو با ارزش های خود بسازید. با انجام آن کارهایی را که می خواهید انجام دهید را شفاف‌سازی کنید. بنابراین با آنچه واقعاً تجارت یا برند شما را هدایت می کند تعامل عاطفی ایجاد خواهید کرد. علاوه بر این، با تعریف داستان ، می توانید برند خود را رشد دهید.

اگر به شرکت اپل نگاه کنید خواهید دید این کار را به خوبی با طراحی کامپیوترهای خود انجام داده است. فقط کافی است به تجربه کاربری که محصولات در اختیار مخاطب قرار می دهد، توجه کنید. در نظر بگیرید که آن‌ها چگونه داستان هایی را برای محصولات خود به وجود می آورند. همه در پشت داستان برند خود از مبتکرانی که محصولات زیبایی تولید می کنند که وضعیت موجود را به چالش می کشد، همسو هستند. به همین خاطر آن‌ها با موفقیت داستان های پیرامون محصولات اپل را هدایت می کنند.

گفتن داستان برند شما مزایای دیگری نیز دارد. اگر می خواهید یک برند برتر باشید، باید داستان خوبی داشته باشید. داستان شما باعث می شود میلیاردها تصمیمی که در مورد ارزش و تجمل می گیرید در ذهن مصرف کننده باقی بماند. زیرا شما به این سؤال پاسخ می دهید که آیا شما به عنوان یک انتخاب مثبت برای مردم هستید؟

برای این کار شما می توانید از داستان برای جذب افراد همفکر استفاده کنید. داستان اغلب اثر مخفی دارد که یک استارتاپ و یا کسب و کار را الهام بخش و یک شرکت را ماندگار می کند. بنابراین مهم ‌تر از همه چیز باید بدانید، گفتن داستان شما فرصتی برای تعیین سرنوشت شماست.

چگونه داستان برند خود را بنویسیم؟

 

چگونه داستان برند خود را بنویسیم؟

 

اولین چیزی که باید در این مورد بدانید این است که داستان سرایی می تواند به تغییر کسب و کار شما کمک کند. به همین خاطر ممکن است این سؤال پیش بیاید که چگونه می توان داستان برند ساخت و یا آن را نوشت؟
در قدم اول به این فکر کنید که چه چیزی وجود دارد که می توان آن را به داستان تبدیل کنید. آیا کاری وجود دارد که مصرف‌ کنندگان خود را در حال انجام آن مشاهده کرده باشید؟ آیا چیزی در مورد استفاده از محصول یا خدمات شما وجود دارد که می شود در مورد آن صحبت کرد؟ اگر مطمئن نیستید، یک نظرسنجی می تواند در این مورد به شما کمک کند.

قهرمان پیدا کن. یک داستان برای برند، دارای شخصیت اصلی است که مخاطب شما می تواند با آن ارتباط برقرار کند. به قهرمان خود یک هدف یا خواسته بدهید. به این فکر کنید که شخصیت اصلی شما چگونه می خواهد و چگونه می تواند آن خواسته را نشان دهد.

منبع تضاد اضافه کنید. برای اایجاد تضاد باید سوالاتی مانند چه چیزی قهرمان شما را از رسیدن به خواسته های خود باز می دارد؟ برای رسیدن به هدفشان باید بر چه چیزی غلبه کند؟ را پاسخ دهید.
آن را سرگرم کننده کنید. قهرمان شما چگونه به هدف خود به روشی جالب دست خواهد یافت؟

اجازه دهید قهرمان شما تغییر کند. به این فکر کنید که شخصیت اصلی یا شخصیت های فرعی داستان برند شما در طول داستان چگونه رشد می کنند. این یک بخش اساسی برای جذاب کردن داستان شما برای مخاطبان است.

آن را ساده نگه دارید. مردم فقط می توانند اطلاعات کمی را در یک زمان به خاطر بسپارند، بنابراین داستان برند خود را از جزئیات غیر ضروری خالی کنید.
بارها و بارها به نوآوری و اصلاح ادامه دهید. یک روایت خوب یک شبه اتفاق نمی افتد، در واقع ممکن است سال ها طول بکشد تا کامل شود.

حال که به اینجای مقاله رسیدیم مطالبی مانند داستان برند چیست و چگونه می توان داستان برند خود را نوشت را مورد بررسی قراردادیم حال برای اینکه با این موضوع بیشتر آشنا شوید نمونه هایی را مورد بررسی قرار می دهیم تا بهتر و راحت تر این موضوع را درک کنید.

نمونه هایی از داستان برند

خوب، تئوری کافی است، بیایید به سراغ بهترین نمونه های داستان برند برویم.

1. گوگل

 

گوگل

 

گوگل یک برند نسبتاً جوان است که در سال 1995 تأسیس شد که در ابتدا بک راب Backrub نام داشت. پس از تغییر نام، به‌سرعت از رقبای خود جلو زد و به یک برند محبوب تبدیل شد. گوگل همه چیز در مورد تبلیغات است، اما به ندرت قابلیت های جستجوی خود را بر روی صفحه نمایش تبلیغ می کند.
وقتی این کار را انجام می دهد، زمینه فروش را خاموش می کند و بر داستان های انسانی تمرکز می کند. تبلیغات گوگل از حداقل نام تجاری استفاده می کنند و به ندرت شامل دعوت به اقدام هستند. آنچه با برند سازگار است این پیام است که می تواند زندگی شما را تغییر دهد.

2. اپل

استیو جابز می گوید «دزد دریایی بودن بهتر از پیوستن به نیروی دریایی است» و این نگرش در بسیاری از محصولات مهم اپل رسوخ کرده است. این تبلیغ نمادین که توسط آژانس TBWA\Chiat\Day و به کارگردانی ریدلی اسکات ساخته شده است، اپل را در صدر برندهای جهان قرار داده است.
بنابراین یک شرکت باید در مراحل مختلف زندگی خود داستان متفاوتی را تعریف کند و این تبلیغ در میانه یک فضای سیاسی بسیار چالش برانگیز رسالتی قدرتمند ایجاد می کند. این شرکت می‌تواند هم در مورد سیاست آمریکا و هم رقبای خود اظهار نظر کند. به همین دلیل فقط نمی گوید “ما متفاوت هستیم” بلکه می گوید “ما انقلابی هستیم.”
استیو جابز و استیو وزنیاک عاشق سال 1984 بودند و تصمیم گرفتند که گروه های آزمایشی را نادیده بگیرند و به هر حال آن را با مردم در میان بگذارند. ریسک آن‌ها نتیجه داد و امروز همه شعار آن ها را می دانند. تا سال 1997 شعار آن ها متفاوت بیندیشید بود ، اما این تبلیغ این نگرش را به‌عنوان بذری در ذهن مخاطب ایجاد می‌کرد به همین خاطر تصمیم به تغییر آن گرفتند.

کلام آخر

داستان برند یکی از موارد مهمی است که برای بقای کسب و کار شما لازم است . این داستان باید قهرمانی داشته باشد و این قهرمان باید چالش ها را برطرف کند به همین خاطر ما در این مقاله معنا و مفهوم داستان برند را مورد استفاده قراردادیم و نحوه داستان سرایی را بیان کردیم .
با این توضیحات شما چه داستان هایی را در مورد برندهای مختلف سراغ دارید؟
لطفاً نظر ارزشمند خود را با ما یعنی گروه بین ‌المللی ماهان تیموری در میان بگذارید.

همین حالا شروع کن!

دیدگاهتان را بنویسید