[button_login_ums style= ""]
جستجو کردن

خودشناسی در روانشناسی

خودشناسی در روانشناسی
من کی هستم؟” یک سؤال ساده اما در عین حال بسیار عمیق !
“چرا من کاری را می کنم که نباید انجام می دادم؟”
اگر شما هم سؤالات مشابهی این سؤالات را از خود می پرسید، باید بدانید تنها شما نیستید که این اتفاق برایتان افتاده است. وقتی خودمان را نمی‌شناسیم یا به روش‌هایی رفتار می‌کنیم که آن را نمی‌فهمیم یا دوست نداریم، ممکن است این موضوع نشانه‌ای برای تغییر ما باشد. اما چگونه تغییر می کنیم و در زندگی ما چه چیزی نیاز به تغییر دارد؟
انیشتین در این باره می گوید: « مردم در دام عادات روزمره خود افتاده اند. بخشی از مردم بی حس، بخشی ترسیده، بخشی دیگر بی تفاوت هستند. بنابراین برای داشتن یک زندگی بهتر، ما باید همچنان انتخاب کنیم که چگونه زندگی کنیم» . جهل، ترس و بی تفاوتی انگیزه ای برای دستیابی به خودشناسی و تغییرات مثبت ایجاد نمی کند.
برعکس، خود تحلیلی منجر به خودشناسی می شود که اولین گام ضروری در شروع تغییرات مثبت است . بیایید بررسی کنیم که چگونه خودشناسی در روانشناسی به بهبود ما کمک می کند و چه مزایایی دارد.

خودشناسی در روانشناسی چیست؟

خودشناسی در روانشناسی «اطلاعات واقعی است که فرد در مورد خود دارد». این شامل اطلاعاتی در مورد وضعیت عاطفی، ویژگی‌های شخصیتی، روابط، الگوهای رفتاری، نظرات، باورها، ارزش‌ها، نیازها، اهداف، ترجیحات و هویت اجتماعی ما است.
خودشناسی ناشی از فرآیندهای خود انعکاسی و مقایسه های اجتماعی است .با این حال، خودشناسی صرفاً از درون نگری ناشی نمی شود. بلکه این موضوع از 5 منبع ناشی می شود.

1. دنیای فیزیکی

 

دنیای فیزیکی

 

یکی از مواردی که خودشناسی در روانشناسی مورد بررسی قرار می گیرد دنیای فیزیکی است. این دسته از اطلاعات به قد، وزن و رنگ چشم محدود می شود.

2. مقایسه های اجتماعی

این منبع خودشناسی در روانشناسی زمانی اتفاق می افتد که خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم. که زیرمجموعه‌های آن شامل مقایسه‌های صعودی و نزولی است که در آن‌ها به ترتیب خود را با فردی بهتر و بدتر مقایسه می‌کنیم .

3. ارزیابی های منعکس شده

این منبع خودشناسی از ارزیابی که دیگران می کنند، سرچشمه می گیرد. این اصطلاح بیانگر این واقعیت است که ما خود را از چشم دیگران می بینیم.

4. درون نگری

 

درون نگری

 

یکی دیگر از منابع که خودشناسی در روانشناسی مورد بررسی قرار می گیرد، درون نگری است که از طریق مشاهده درونی افکار، احساسات، انگیزه ها و خواسته ها به دست می آید. درون نگری با خودشناسی مانند ریشه های یک درخت در هم تنیده شده و به طور یکپارچه با آن مرتبط است.

5. ادراک از خود

در این دسته از خودشناسی، ما از طریق مشاهده و بررسی رفتار خود، خودمان را آموزش می دهیم . این موضوع شامل دو منبع اضافی برای خودشناسی است که شامل رویکردهای سبک CBT و تکنیک های ذهن آگاهی می باشد.

رویکردهای سبک CBT

منبع دیگری از خودشناسی ناشی از تحلیل منطقی فرآیندهای تفکر منفی از طریق رویکردهای مشابه و شامل درمان شناختی-رفتاری (CBT) است.

تکنیک های ذهن آگاهی

 

تکنیک های ذهن آگاهی

 

تکنیک‌های مبتنی بر ذهن‌آگاهی به ما کمک می‌کنند تا مهارت‌های هوش هیجانی خود را ارزیابی کرده و تقویت کنیم و در نهایت به خودشناسی برسیم. با این حال، خودشناسی از طریق ترکیبی از دنیای فیزیکی، اجتماعی و روانی به دست می آید.

چرا خودشناسی در روانشناسی مهم است؟

اهمیت خودشناسی در روانشناسی “برای عملکردهای ما ضروری است، زیرا شناخت خوب خود منجر به تصمیم گیری واقع بینانه در رابطه با جنبه های کلیدی زندگی فرد می شود”. جنبه های کلیدی در معرض خطر به دلیل عدم شناخت خود، شامل انتخاب شریک زندگی، تحصیلات و انتخاب های شغلی و مکان و نحوه زندگی کردن است.
نقص در خودشناسی منجر به برآورد بیش از حد نقاط قوت ذهنی می شود که می تواند باعث رضایت کمتر از زندگی و عملکرد تحصیلی ضعیف شود .

پنج دلیل خودشناسی در روانشناسی وجود دارد که برای رشد روانی ضروری است.

• میل به یادگیری باعث معنا بخشیدن به تجربیات ما می شود.
• این موضوع از اختلاف بین ادراک از خود و برداشت دیگران از ما جلوگیری می کند.
• ما را از هوس های غیرمنطقی ناخودآگاهمان رها می کند.
• به جای واکنش پذیری، پاسخ های پیشگیرانه را تسهیل می کند.
• این اولین قدم ضروری برای تغییرات مثبت در زندگی است.
در نهایت، با تحلیل خودشناسی در روانشناسی به این مرحله می رسیم که خودآگاهی به شکل گیری درک ما از دیگران کمک می کند و به عنوان یک نقطه مرجع برای ارزیابی دیگران استفاده می شود .

 

چگونه خودشناسی می تواند به تسلط بر خود منجر شود؟

 

 

چگونه خودشناسی می تواند به تسلط بر خود منجر شود؟

 

از آنجایی که خودشناسی شامل ارزیابی های صادقانه از خود و سایر اطلاعات به دست آمده می شود، می توانیم از آن برای ایجاد تغییرات مثبت و تسلط بر جنبه های دیگر زندگی خود استفاده کنیم. خودشناسی برای «دادن یک روایت معنادار به اعمال گذشته، حال و آینده، احساس تداوم در طول زمان، احساس منحصر به فرد بودن و شبیه بودن به دیگران» ضروری است .

شناخت خودمان توانایی ما را برای داشتن زندگی منسجم و رضایت بخش افزایش می دهد. علاوه بر این، به ما این امکان را می‌دهد تا انگیزه‌ها و ترس‌های اساسی خود را درک کنیم و احساساتمان را به خوبی کنترل کنیم . برعکس، ناتوانی در تشخیص احساسات ما را آسیب پذیرتر می کند .
به همین خاطر خودشناسی به ما انگیزه می دهد تا پروژه های جاه طلبانه، روابط و سایر چالش ها را دنبال کنیم. در مقابل فقدان بینش می تواند آرزوهای بزرگ را مهار کند.

حوزه های روانی اجتماعی

سه حوزه آماده برای تغییر که در خودشناسی در روانشناسی مورد بررسی قرار می گیرند ، عبارت‌اند از نقاط کور، خودفریبی و محرک های تعارض.

1. نقاط کور

نقاط کور فرآیندهای ناخودآگاهی هستند که “معمولاً دسترسی و شکل گیری خودشناسی را تحت تأثیر قرار می دهند.

2. خودفریبی

 

 

خودفریبی

 

خودفریبی نوعی تفکر آرزویی است . در این حالت، ما به آنچه می خواهیم باور کنیم، بدون توجیهات دقیق، باور داریم. سوگیری های مختلف به عنوان وسیله ای برای خودفریبی عمل می کنند.

3. محرک های تعارض

محرک‌های تعارض، کلمات یا اعمالی هستند که توسط دیگری انجام می‌شوند که توهین‌آمیز تلقی می‌شوند و تعارض ایجاد می‌کنند به همین دلیل محققین پیشنهاد می کنند که این محرک ها از زخم های التیام نیافته گذشته ما سرچشمه می گیرند.

 

چرا افراد به دنبال خودشناسی نیستند؟

یکی از دلایلی که خودشناسی در روانشناسی به ما نشان می دهد این است که به ما می گوید ، کشف جنبه های ناشناخته خودمان خطرناک است، زیرا ممکن است اطلاعاتی را آشکار کند که با باورهای فعلی ما در تضاد باشد. فرهنگ ما بیشتر به موفقیت و پیشرفت علاقه دارد تا درون نگری و مشکلات روحی ما!
انواع اصطلاحات نزدیک به هم حواس جویندگان اطلاعات را پرت می کند و موانعی برای خودشناسی ایجاد می کنند .عباراتی مانند خودآگاهی، خود پنداره و هویت خود، زمینه خودشناسی را کمرنگ می کند.
بیایید برخی از این اصطلاحات را برای وضوح بیشتر تحلیل کنیم.

خودشناسی در روانشناسی در مقابل خودآگاهی

 

خودشناسی در روانشناسی در مقابل خودآگاهی

 

خودآگاهی ما در مورد این است که چگونه خودشناسی برای مسیریابی زندگی مفید است ، اما چه تفاوتی با خودآگاهی دارد؟ خودشناسی به اطلاعاتی در مورد تمایلات ذهنی، مانند وضعیت عاطفی، ویژگی های شخصیتی و الگوهای رفتاری ما اشاره دارد. به همین خاطر روانشناسان خودآگاهی را به عنوان پله ای در مسیر خودشناسی می بینند .
با این حساب روانشناسان در خودآگاهی، تجربیات و احساسات مربوطه را بررسی می کنند. این بررسی می‌تواند هم غیرواکنشی و هم بدون قضاوت باشد. بنابراین مفهوم خودآگاهی را با تعریف آن به عنوان “آگاه بودن از خلق و خو و افکارمان در مورد آن خلق و خو” ساده می کند.
برخی از مزایای خودآگاهی شامل افزایش هوش هیجانی، همدلی و مهارت گوش شنوا است. همدلی قوی و مهارت های گوش دادن در برقراری ارتباط و ایجاد روابط بین فردی قوی و غنی می باشد .علاوه بر این، خودآگاهی تفکر انتقادی و تصمیم گیری را تقویت می کند. این‌ها مهارت هایی هستند که اغلب با رهبری مؤثر مرتبط است.

خودشناسی در روانشناسی ، هویت خود

به گفته شل دون استرایکر، هویت «بخشی از خود» است که در حین تعامل با دیگران مورد بررسی قرار می گیرد. تعداد هویت‌های مرتبط با یک فرد با نقش‌هایی که در آن شرکت می‌کنند، مانند فرزند، والدین، کارمند، دوست و همسر مطابقت دارد . برجستگی هویت به این اشاره دارد که چگونه فرد هویت های خود را به صورت سلسله مراتبی سازمان‌دهی می کند، زیرا هر هویتی معنا یا وضعیت یکسانی ندارد.
خود پنداره تصویری است که ما درباره خود ایجاد می کنیم، که بر خلاف خودشناسی، ممکن است مبتنی بر واقعیت باشد یا حتی اصلاً به آن مربوط نباشد. خود پنداره ممکن است با استفاده از ارزیابی هایی مانند پرسشنامه خود پنداره مشخص شود. این ابزار 48 سؤال برای ارزیابی حوزه های مختلف از قبیل شرایط اخلاقی، فکری، اجتماعی، جسمانی، آموزشی و خلقی می پرسد.
خود پنداره بر اساس باورهای مربوط به خود ایجاد می شود، در حالی که خودشناسی از منابع مختلف اطلاعات، از جمله شواهد بیرونی ناشی می شود.
عدم وضوح و عدم ثبات خود پنداره ها با عزت نفس پایین، خود تحلیلی مزمن ، سازگاری کم و وظیفه شناسی پایین همراه است.

هوش هیجانی و ارتباط آن با خودشناسی در روانشناسی

هوش هیجانی توانایی مدیریت و تفسیر برخوردهای عاطفی است. افراد با مهارت‌های هوش هیجانی بالا تمایل دارند استرس‌های روزمره را بهتر مدیریت کنند ، روابط معنادار و نزدیک دارند و سطوح بالاتری از رفاه را تجربه می کنند. به همین خاطر هوش هیجانی درک عمیقی از تمایلات عاطفی ذهنی فراهم می کند و به خودشناسی می افزاید.

کلام آخر

یکی از مواردی که در زندگی ما بسیار مهم است پرسیدن سؤالاتی مانند چرا من می دانم نتیجه یک کار بد است ولی آن را انجام می‌دهم. این نوع سؤالات خودشناسی در روانشناسی مورد بررسی قرار می گیرند. سؤالات خودشناسی درونی هستند که به تنهایی کمکی به ما نمی کنند به همین خاطر 5 منبع برای این موضوع وجود دارد که در این مقاله آن ها را مورد بررسی قرار دادیم.
با این توضیحات به نظر شما چه عوامل دیگری وجود دارد که باعث می شود خودشناسی در روانشناسی مورد بررسی قرار بگیرد؟
لطفاً نظر ارزشمند خود را با تیم ماهان تیموری در میان بگذارید.

همین حالا شروع کن!

دیدگاهتان را بنویسید