بیزینس کوچینگ فرآیندی است که صاحبین کسب و کار و سازمان های مختلف از طریق آن می توانند نقاط قوت و ضعف خود را مشخص کنند، اهداف و چشم انداز شفافی برای کسب و کارشان در نظر بگیرند و در نهایت با بهبود نقاط قوت و تقویت نقاط ضعف در مسیر رسیدن به آن چشم انداز، اقداماتی را تعیین می‌کنید. در نهایت با انجام آن اقدام‌ها سازمان‌ها روز به روز به اهدافشان نزدیک‌تر می شوند.
جلسات بیزینس کوچینگ مانند سایر رشته های کوچینگ سه مرحله دارد. شناخت وضعیت مطلوب، مشخص کردن و شفاف کردن وضعیت موجود و شروع مسیر برای رسیدن به وضعیت مطلوب و اهداف و خواسته‌ها.
در حین جلسات کوچینگ کوچ در کنار سازمان و مدیران کسب و کار قرار می گیرد و از طریق ابزارهایی که دارد تلاش می کند که در ابتدا مشخص کند که بیزینس مورد نظر دقیقاً به دنبال چه چیزی است و مدیران آن انتظار دارند که پس از پروسه جلسات بیزینس کوچینگ چه اتفاقی برایش رخ دهد.
در این بین کوچ تلاش می‌کند که انگیزه صاحب کسب و کار یا مدیران آن را از هدفی که برای خودشان تعیین کرده‌اند کشف کند. به عبارتی چرایی اهداف را مشخص کند. در بسیاری از مواقع زمانی که مدیران دلیل پیشت خواسته و اهداف خود را پیدا می کنند آن را تغییر می‌دهند و می توان گفت که دیدگاهشان تغییر پیدا می کند. برای مثال تصور کنید که صاحب کسب و کاری قصد دارد که در انتهای جلسات چالش فروش پایین خود را حل کند و بتواند فروش بیشتری را تجربه کند.
در حین جلسه کوچ با سوالات قدرتمندی که از صاحب کسب و کار می‌پرسد، مراجع یا همان صاحب بیزینس به این نتیجه می رسد که فروشش خیلی کم هم نیست و اصلی ترین چالش آنها نداشتن ساختار مالی شفاف است. به همین دلیل درآمدی که وارد کسب و کار می‌شود، به راحتی و پس از مدتی از بین می‌رود. همانطور که مشاهده کردید در مثال فوق طی گفتگو موثری که بین کوچ و مراجع صورت گرفته بود، چالش اصلی مراجع تغییر کرد.
یکی از اتفاقاتی که در جلسات بیزینس کوچینگ رخ می‌دهد تغییر چالش است. در بسیاری از مواقع چالشی صاحب کسب و کار به خاطر برطرف کردن آن تصمیم به استفاده از کوچ گرفته در میانه راه تغییر می‌کند. زیرا کوچ تلاش می‌کند با ابزار هایی که در اختیار دارد به مراجعین کمک کند که به صورت عمقی‌تر به مسائل و چالش‌های خود نگاه کنند و زمانی که مراجع به صورت عمقی به چالش های خود نگاه می کند، می‌تواند ریشه و سرمنشا چالش را پیدا کند. در نتیجه برای برطرف کردن آن قدم برمی دارد.
پس از مشخص شدن وضعیت مطلوب مراجع، نوبت به شناخت وضعیت فعلی می‌رسد. یکی از مهم‌ترین مباحثی که در بحث مدیریت کسب و کار وجود دارد همخوانی داشتن نتیجه مورد نظر و ظرفیت تولید است. برای مثال کارخانه ریسندگی را در نظر بگیرید که می خواهد به خوبی کاری کند که قصد دارد ظرفیت تولید خود را افزایش دهد، اما در تامین مواد اولیه چالش دارد.
پش از مشخص شدن وضعیت مطلوب، باید وضعیت موجود شناخته شود. زیرا در این صورت می توان بهتر و عملی‌تر برای دست یافتن به آن وضعیت مطلوب استراتژی طراحی کرد و اقدامک تعیین کرد.
در هر جلسه کوچینگ، مراجع به یکسری اقدامک‌ها می رسد. اقدامک به معنای اقدام هایی است که به قدر خرد و کوچک می شود که احتمال عملی نکردن آنها بسیار کاهش پیدا می کند. برای مثال اگر استخدام یک نیروی جدید یک اقدام به حساب بیاید، نوشتن متن آگهی استخدام و انتشار آن دو اقدامک هستند. انجام این دو کار بسیار ساده تر از استخدام است. در نتیجه عملی کردن آن هم بسیار ساده‌تر خواهد بود.
یکی دیگر از اتفاقات ارزشمندی که در جلسه کوچینگ رخ می دهد و باعث شفافیت بیشتر و درک بهتر چالش‌ها می شود، تغییر دیدگاه مراجع است. مدیری را تصور کنید که تصور می کند با تعدیل 50 درصد از نیروهای خود می تواند کسب و کارش را نجات دهد. اما در حین جلسه کوچینگ توسط ابزارهای کوچ دیدگاهش تغییر می کند. دیدگاه جدیدش این می شود که می تواند با قرار دادن هر کارمند در جای درست خود به طوری که بتواند بیشترین استفاده را از مهارت ها و استعداد هایش بکند می توان وضعیت را تا حد چشمگیری رشد دهد. در نهایت می تواند اقدامات خود را به سمت کشف استعداد کارکنان ببرد و نهایتا به جای تعدیل نیمی از نیرو‌ها، تعداد کمی از کارکنان که واقعا به ارزش های کسب و کار بی اهمیت هستند را تعدیل می‌کند. همانطور که دیدید که تغییر دیدگاه صاحب کسب و کار می تواند چه اثراتی روی اقدامک های تعیین شده در انتهای جلسه داشته باشد.
یکی دیگر از مباحثی که در جلسه بیزینس کوچینگ اتفاق می‌افتد، مشخص شدن ارزش های کسب و کار است. ارزش های کسب و کار، آن مواردی هستند که می ارزد برای حفظ کردن آنها از بسیاری از موارد حتی سود هم از خود گذشتگی کنیم. برای مثال ارزش های یک کسب و کار می تواند اشتغال زایی برای افراد کم‌توان و ارائه بهترین خدمات و گرفتن بازار است. جالب است بدانید که اکثر کارکنان شرکت فیروز از افراد کم توان جسمانی تشکیل شده است. از طرفی شرکت فیروز باعث شده است که نیاز کشور به شامپو بچه های خارجی بسیار کاهش پیدا کند.
زمانی که ارزش های بیزینس شفاف می شود، تصمیم گیری برای صاحب کسب و کار بسیار ساده تر می شود و در نتیجه می تواند تصمیمات بهتری برای مواردی مانند افزایش درآمد بگیرد. یکی دیگر از مواردی که می توان از طریق پیدا کردن ارزش در جلسات بیزینس کوچینگ به آن دست یافت، استخدام درست و اصولی است. در صورت آگاهی داشتن از ارزش ها می توان در مدت زمان کمی تنها نیروهایی را استخدام کرد که ارزش هایی متناسب با ارزش های سازمان شما را دارا هستند.
یکی دیگر از نتایج جلسات بیزینس کوچینگ بالاتر رفتن انگیزه کارکنان است. در جلسات کوچینگ اهداف سازمان مشخص می شود. زمانی که اهداف به صورت کلی مشخص شدند، نوبت به برنامه ریزی برای تحقق آنها می رسد. در این زمان باید هر یک از کارکنان مسئول انجام کاری شوند و این مسئولیت به صورت کامل به آنها واگذار شود. اگر واگذاری وظایف طوری باشد که متناسب با استعداد کارکنان باشد، می تواند انگیزه آنها را برای کار کردن افزایش دهد.
زمانی که فرهنگ کوچینگ در کسب و کار جاری شود، کارکنان یاد می گیریند که به جای قضاوت یکدیگر به هم بازخورد بدهند، به سخنان هم گوش دهند و به جای ایجاد تعارض سعی کنند که با برقراری ارتباط موثر چالش های خود را برطرف کنند و هر کس تلاش کند که با بیشترین بازدهی به سمت توسعه فردی خود و رساندن کسب و کار به هدف اصلی گام بردارد.
کسب و کارها نیز مانند انسان ها برای رسیدن به درآمد بیشتر و کسب موفقیت می توانند از business coaching استفاده کنند. بسیاری از افراد موفق مانند بیل گیتس از یک کوچ استفاده می کنند. خوشبختانه استفاده از بیزینس کوچ نسبت به گذشته بیشتر رواج پیدا کرده است و برخی از کسب و کارهای بزرگ به کمک کوچ توانسته اند بیزینس خود را رشد دهند. کسب و کارهای کوچک باید استفاده از یک کوچ را جز اولویت های خود قرار دهند. زیرا در این صورت می توانند سرعت رشد خود را چند برابر کنند.
برای انتخاب بهترین فروشگاه اینترنتی معیار های بسیاری وجود دارد. برخی از مشتریان ممکن…
راه اندازی کسب و کار اینترنتی، نیاز به یک سری اقدامات دارد. بهتر است…
بیزینس کوچینگ فرآیندی است که صاحبین کسب و کار و سازمان های مختلف از طریق…
آریا رحمتی یکی از افراد جوانی است که از زیر صفر تولید محتوا در یوتیوب…