

موقعیت شما در سایت:
زندگینامه بابک بختیاری
زندگینامه بابک بختیاری

0 نظر

0 لایک

3 بازدید

تاریخ انتشار: 1404/05/14
توضیحات
بابک بختیاری; موسس و خالق آیس پک را می توانیم به عنوان یک فرد موفق معرفی کنیم که با وجود تمامی مشکلات، موفقیت را از آن خود کرد.
آرامش قبل از طوفان در زندگی بابک بختیاری
اولین طوفان، ورشکستگی پدر بابک بختیاری
ذائقه درآمد زایی بابک بختیاری
اولین ماشین بابک بختیاری
دوران رکود بابک بختیاری
من این فشار را تحمل کردم اما حاضر نشدم پول نزول کنم
آزادی از زندان و شکوفایی بابک بختیاری آیس پک
برند آیس پک
رویاهاتو دنبال اونا راهو بلدن
چند نکته از تجربیات بابک بختیاری
نقشه راه بابک بختیاری
آنچه باید در مورد بابک بختیاری بدانیم
“آیس پک” از سال 1386 توسط بابک بختیاری به فرهنگ لغات ایران وارد شد.او به سرعت توانست در ذهن مردم به کلمه ای آشنا تبدیل شود.شاید بسیاری ازطرفداران بستنیهای آیس پک به یاد نیاورند. از چه زمانی اولین بار طعم آن را چشیدهاند.خاطره راهاندازی این برند برای کسی که در اوج ورشکستگی به فکر طعم ترکیب بستنی و میوه افتاده بود، خاطرهای روشن است.مدیر فروشگاه های زنجیرهای آیس پک در ایران و برخی کشور های منطقه است.او را به جرات میتوان از جوان ترین کار آفرینان امروز ایران است. نه آقازاده بوده و نه سرمایه کلانی داشت.نه به هیچ جناح سیاسی وابسته بود که از او حمایت کنند .خلاقیت، پشتکار و نگاه مثبت او به آینده مهم ترین عوامل موفقیت او هستند. همیشه لازمه ایجاد یک کسب و کار جدید پول زیاد نیست.یا آشنایی با سرمایه گذار یا وجود یک بیزینس پلن بی نقصبرای متقاعد کردن موسسه های اقتصادی نیست.
گاهی یک ایده ناب یا حتی یک اراده آهنین راهی بسیار سریعتر از یک جیب پر از پول می رود. بابک بختیاری نیز مانند بسیاری از افراد موفق زندگی سختی داشته و با چالش های زیادی رو به رو شده است. از ورشکستگی گرفته تا انواع اتفاقاتی که در زندگی نامه جذاب این کار آفرین موفق به آن اشاره می کنیم. اما با وجود تمام این سختی ها توانسته است که از هر شکست درسی بگیرید و با ا ستفاده از خلاقیت و نوآوری کسب و کار های بزرگی را خلق کند. کسب و کار هایی که شعب زیادی در ایران و سایر کشور های همسایه دارد.در این مقاله شما نه تنها با عاداتی که باعث موفقیت بابک بختیاری اشنا می شوید بلکه از او یاد می گیرید چطور در زمان شکست ها بلند شوید و با استفاده از خلاقیت دستاورد های بزرگی را خلق کنید.
آرامش قبل از طوفان در زندگی بابک بختیاری
بابک بختیاری در سال 1357 در یک روز گرم تابستانی در شهر تهران به دنیا آمد.تا قبل از 7 سالگی به همراه خانوادهاش خارج ازکشور زندگی کرد.زمانی که با مادرش به تماشای خیابان ها میرفت. با دیدن سوپرماکتهای زنجیرهای در رویای کودکانه اش با خود رویاپردازی می کرد.او همیشه آرزو داشت مانند مک دونالد رستوران های زنجیرهای داشته باشد. زمان بازگشتش به ایران وسایلی را که با خود آورده بود و برای دوستانش جالب بود به آنها میفروخت! اگر سوغاتی میگرفت آن را می فروخت حتی زمانی که به پولش احتیاجی نداشت.حس پول درآوردن و خرید فروش برایش لذت بخش بود. او از دوران کودکی علاقه ی زیادی به کسب درآمد و استقلال مالی داشت. دوست داشت پول توجیبی اش را خودش تامین کند.وقتی که تنها هفت سال داشت.پنهانی و به دور از چشم پدر و مادرشبا پول تو جیبی اش شکلات، آدامس و کیک میخرید تا جلوی ورودی استخر محله، آن ها را بفروشد.
اولین طوفان، ورشکستگی پدر بابک بختیاری
زمانی که بابک بختیاری 14 سال داشت.پدرش ورشکست شد.منزل مسکونی شان مصادره شد.آن ها به منزل مادربزرگ نقل مکان کردند.دیگر پول تو جیبی نمی گرفت.چون وضعیت خانواده را می دید و درک میکرد.او صبح ها چند ساندویچ سرد می خرید.تا در زنگ تفریح آن ها را به همکلاسی ها بفروشد.پول توجیبی خودش را تامین کند.این کار را دور از چشم خانوادهاش انجام می داد، تا آنها را ناراحت نکند.
مدرسه زندگی
در دبیرستان“موسی بن جعفر”دوره جدیدی از تحصیلم را اغاز کردم. هرگز روزهایی را که در دبیرستان گذراندم فراموش نمیکنم.اولین بار وارد حیاط مدرسه شدم.همه جای آن خط کشی شده بود.وقتی همه صف کشیدیم.
صحبت های آقای “تجرد”
مدیر مدرسه با ما صحبت کرد:شما نوجونای عزیز وارد مرحله جدیدی از زندگیتون شدید.که دوران بسیار حساسیه.چون باید با مفاهیمی مثلمسئولیت پذیریوتعهدبه صورت عملی آشنا بشید.از امروز توی این مدرسه شماها در کنار درس خواندنن کارای زیادی رو باید انجام بدید که همه شون برنامه ریزی شده اند. ما اینجا نه ناظم داریم که بخواد به اینجا نظم و ترتیب رو به شما گوشزد کنه.نه مستخدمی که آشغال های زیر میزتون و حیاط رو تمیز کنه.به نظرم همه شما جونها به حدی رسیدید که از پس این کارها بر بیاید.من و تمام دبیرهاتون به شما اعتماد داریم.رابطه ما و شما خارج از مدرسه هم ادامه داره.نه به خاطر اینکه کنترلتون کنیم . بلکه به این خاطر که بتونید استقلال و اتکای به خود رو یاد بگیرید.
نتیجه صحبت های آقای تجرد
از حرف های آقای تجرد فهمیدم که در سیستم خاصی قراره درس بخونم.خانواده ام از این سیستم بسیار استقبال کردند پدرم می گفت:“اینجا فقط درس یاد نمیگیری بلکه میفهمی توی اجتماع چطور باید وظایفت روانجام بدی”.اوایل انجام کارهای مدرسه سخت بود.اما به مرور همگی عادت کردیم.خارج مدرسه هم همگی پیرو اصول و قوانین مدرسه بودیم .
ذائقه درآمد زایی بابک بختیاری
پس از مذاكره با مديران سه مدرسه.بوفه ای را برای مدت يك سال تحصيلی توانستم اجاره كنم .با سرمايه بسيار اندك.سه يخچال دست دوم و كهنه و با مبلغ صد وپنجاه هزار تومان خریدم.بوفه اين مدرسه ها را راهاندازی كردم.اين كار درآمد خوبي داشت.در تابستان به دليل تعطيلی مدارس به دنبال كار ديگری بودم.يك روز پدرم از من خواست.به دليل تعويض لوازم اداری محل كار خود تا لوازم فرسوده را بفروشم. من هم در مدت كوتاهی موفق به فروش آن ها شدم.وقتي ديدم درآمد خوبی از اين راه می شودبه دست آورد.به خريد و فروش لوازم دست دوم روی آوردم.از طريق آگهی های روزنامه لوازم دست دوم خريداری كرده.در طبقه دوم خانه رنگ می كردم توانستم پس از آن وارد بازارمی كردم.با شروع اين كار، بوفه مدارس را تعطيل كردم.طرح ساخت ميز تحرير را با پدرم در ميان گذاشتم.با تكيه بر تجربه های پيشين در زمينه فروش ميز تحرير پيشرفت زيادی در اين كار کردم.مركز ميزهای كامپيوتر را در خيابان وليعصر با همكاری يك شريك راه انداختم.در ظرف مدت كوتاهی 2 شعبه از مركز ميزهای كامپيوتری ايجاد كردم.
اما به دليل بی تجربگی و عجله داشتن برای پيشرفتدر اثر سهل انگاری در برخورد با شريكم دچار مشكل شده و ورشكست شدم. از آنجا بود كه تنها راه پرداختن ديون خود را در پرورش يك فكر خلاقانه و كسب و كاری جديد ديدم.كه ايده «سوپر خونه سرويس» به ذهنم خطور كرد. كه مواد غذايی را به شهروندان می رساند.اينجا بود كه تصميم گرفتم. برای جلب نظر توليد كنندگان مختلف، برای پخش محصولات آن ها به درب منازل در روزنامه آگهی بدهم. به دليل نداشتن زمان كافی برای پرداختن بدهی ها اين كار را رها كردم.به فكر راه انداختن كاری ديگر افتادم. هميشه با خودم می گفتم كاری می تواند موفق شود كه ايده ای نو در برداشته باشد.بابک بختیاری کسب و کار دیگر خود را در سال1376با پول فروش کل لوازم و اثاثیه منزل راه اندازی می کند.
اولین ماشین بابک بختیاری
بابک بختیاری یک پیکان خرید تا از آن هم به عنوان وسیله ی رفت و آمد به دانشگاه استفاده کند و هم با آن در خیابان های تهران مسافرکشی کند.از این کار حدودا روزی 10 هزار تومان عایدش میشد. ولی شغلی نبود که با روحیات او سازگاری داشته باشد.پس از مدتی به دلیل علاقه زیاد به فروش مواد غذایی. با فروش پیكان و همكاری شوهر خاله ام و مقداری قرض،كنج برگررا در پاساژ گلستان راه انداخت.اما به دلیل مشكلات مالی فراوان بعد از یك سال، با بدهیدومیلیون تومانی مجبور به كنار گذاشتن این كار شدم.لذا به فكر راهاندازی كسب و كاری با هزینه كمتر افتادم.
دوران رکود بابک بختیاری
برعکس خیلی از آدمها که فکر میکنند. همیشه در ایران یا هر جای دیگر باید با ثروت، رانت یا پشتوانه پدری پیشرفت کنند.من برعکس فکر میکردم.نمیخواستم از فامیل کمک بگیرم.نمی خواستم به کسی رو بیندازم. دلم میخواست خودم شروع کنم.این شاید یک مشخصه فردی باشد.در دورانی که خیلی بی پول بودم.حتی پول کافی برای رفتن به دانشگاه نداشتم.باز هم به کسی رو نمیانداختم.حتی گاهی بعضی از راه ها را پیاده و یا با اتوبوس می رفتم.هیچ وقت کار را عار نمیدانستم. شاید الان یکی از عمده مشکلات جوانان ما این باشد. آن ها نمیخواهند تن به هر کاری بدهند. درصورتیکه باید بدانند در هر مقطعی کاری که انجام دهند. قرار نیست همان کاری باشد که تا آخر عمر انجام میدهند. بلکه کاری است که با آن شروع میکنند.
همان دوره با دوره ورشکستگی خودم مقارن شد.در سال1383برای من ورشکستگی پیش آمد.در آن زمان دیدم کارم بزرگ شده است.در حالی که منبع مالی ام قطع شده است.مقداری دارایی داشتم اما نمیتوانستم همه آن را برای بدهی هایم به پول نقد تبدیل کنم. زیرا بدهی هایم بیشتر از دارایی هایم بود.بازی به جایی رسید که تصمیم گرفتم این شکست را بپذیرم.آدمها باید گاهی اوقاتشجاعتداشته باشند.وقتی به یک بحران دچار می شوند با روشهای غلط راه را ادامه ندهند.ادامه بعضی از کسب و کارها باعث منفی شدن سود میشود.
من این فشار را تحمل کردم اما حاضر نشدم پول نزول کنم
تبعات قبول ورشکستگی این بود که طلبکارانم تحمل نکردند.حکم جلبم را گرفتند.من مجبور شدم عقب نشینی استراتژیک انجام دهم و فرار کردم.اما بالاخره مرا دستگیر کردند.وقتی دستگیرم کردند طلبکاران متوجه شدند پولی در بساط نیست.ماندن من در زندان برای آنها فایده ای ندارد.با درخواست من و پولی که از طریق همان مرکز خرید به من رسیده بود.30میلیون سهم خود را دریافت کردم .آن پول را بین طلبکاران تقسیم کردم.تا راضی شوند از زندان بیرون بیایم.تا کار کنم و بقیه بدهیهایم را بپردازم.
آزادی از زندان و شکوفایی بابک بختیاری آیس پک
چند ماه در زندان بودم.بعد از آن بیرون آمدم.کار لوازم اداری را از سر گرفتم.ولی این بار بدون هیچ اعتبار و سرمایهای.در آن زمان به فکر یک ایده جدید افتادم.احساس می کردم که به اندازه لازم تجربه کسب کرده ام.از نظر دیگران فردی ورشکسته به حساب می آمدم. ولی از نظر خودم خیلی قوی شدهبودم.این احساس برای من مهم بود. افرادی که الان شکست خوردهاند یا تجربه شکست داشتهاند باید خود را قوی بدانند و به شکست خودم افتخار کنند.تمام افرادی که پیروز میشوند آن قدر شکست خورده اند که به پیروزی برسند.در دوران ورشکستگی بود که آیس پک را طراحی کردم.طراحی این برند مصادف بود با بحران ورشکستگیام. در آن بحران این ایده زاییده شد و من طبق معمول دنبال آرزوهای خودم بودم.
برند آیس پک
آیس پک برندی است که در واقع به بستنی می خورد.چون در برندسازی باید کلماتی را به کار ببرید.که مفهوم را برساند.آیس که به واژه بستنی شبیه است.پک هم مشتری را یاد بسته بندی خاص این بستنی می اندازد.تلفیق این دو واژه این برند را ساخت.اسم آیس پک نیز ایده خودم بود .چون میخواستیم جهانی شویم.چنین اسمی را انتخاب کردیم که برند را در دنیا صادر کنیم.
ایمان به باورها
از اول مطمئن بودیم که می توانیم به مرحله صادرات آیس پک برسیم.چون هر کاری میکنم.از همان ابتدا ایده بزرگی در ذهن دارم.باور داشتم که آیس پک در ایران مورد استقبال قرار میگیرد.زمانی انسان می تواند به باورهای خود اعتماد کند که جهان بینی اش افزایش پیدا کند.آن قدر ضرر کرده بودم که دیگر در این کارها یک آدم معمولی به حساب نمی آمدم.سراسر تجربه داشتم.تا به حال در هر کشوری آیس پک را ارائه دادهایم.برای مردم جالب بوده است.این بازی بستنی با میوه ابتکار من بود.بستنی را همه جای دنیا با قاشق می خوردند.کسی بستنی را شل نکرده بود.
جواز قورباغه مایوس
پس از طراحی آیس پک، انتخاب اسم آن -چون در ایران لازم بود اسم فارسی حتما استفاده شود-برای آیس پک معنی فارسی پیدا کردم.که همان قورباغه مایوس میشود.که یک اسم دو پهلو بود.می توانستیم از آن هم در صادرات استفاده کنیم.هم در ایران به عنوان یک کلمه فارسی. آیس یعنی یاس و نا امیدی.پک هم که معنای قورباغه می دهد.از این طریق توانستیم مجوز وزارت ارشاد را برای تابلو زدن بگیریم.می خواهم به جوانان بگویم که به آرزوهایشان فکر کنند.نه به نداشته هایشان.در راه آرزوهایشان پیش بروند.رمز موفقیت در کارآفرینیتفکر مثبتاست.
رویاهاتو دنبال اونا راهو بلدن
اولین شعبه “آیس پک”
اولین شعبه آیس پک را با پولی که قرض گرفته بودم تاسیس کردم.تاسیس اولین شعبه10میلیون تومان هزینه داشت.در حالی که از قبل هم300میلیون تومان بدهی داشتم.من باخته بودم.گفتم بگذار یک قرض دیگر هم انجام دهم.از کسی که نمیدانست من بدهی دارم.به تمام بدهیهایم اضافه شود.پس از افتتاح اولین شعبه.استقبال مردم آن قدر زیاد بودکهدر عرض شش ماه 120 شعبه دیگر در سراسر کشور از آیس پک را افتتاح کردیم.بعد از آن بهدبیرفتم.در آنجا شعبات آیس پک را افتتاح کردم.بعد از آن شعبهها را بهکویتگسترش دادم.این ابتدای مسیرم برای جهانی شدن بود.
در ابتدای راهاندازی آیس پک هنوز دنبال مجوز نرفته بودم.اما وقتی تعداد شعبات آیس پک به120شعبه رسید.از ما خواستند که از این به بعد استعلام بگیریم.دنبال مجوز برویم.همین امر باعث شد روند شعبه زدن کند و در نهایت متوقف شود.بعد از آن همبرند سال سالرا برای محصول ماست و بستنی افتتاح کردیم.که آن هم زنجیرهای شد.در حال حاضر نیز دو برند غذایی چلوش و ستارگان شاندیز را افتتاح کردیم.با این دو برند مجموعه ما کاملتر شد.استقبال از سال سال نیز موفق بود البته ایده ماست بستنی یک ایده جهانی بود.این بستنی، بستنی سالمی است که بدون شکر ساخته میشود.در واقعسالسال رقیب آیس پکاست.
قوانین کارآفرینی
اعتقاد من این نیست که کارآفرینان فقط به دنبال سود مالی هستند.بلکه بحثهای دیگری نیز در این زمینه دخیل است که شامل بحث های مالی، قانون گذاری، گرفتن مجوز، همکاری دولتیها میشود.گاهی همکاری دولتیها در حد یک نامه می تواند فشار را از روی یک کارآفرین بردارد.یکی از اعتقادات من این است که باید فرهنگ جامعه این موج کلی را عوض کن.هر مسئولی بداند که وقتی با یک کارآفرین همکاری می کند.در حالجهاد اقتصادیاست.
چند نکته از تجربیات بابک بختیاری
افراد موفق و ثروتمند دنیا بعد از بارها شکست و زمین خوردن به پیروزی رسیدهاند.نداشتن شانس بهانه ی آدمهای ضعیف است.آنان توانایی استفاده از فرصتهای موجود را ندارند.همه چیز به توانمندی های خودمان بستگی دارد.برخی بی توجه، به سادگی از کنار موقعیتها میگذرندبرخی با برقراری ارتباط صحیح از فرصت های پیش آمده، هر فرصتی را به ثروت تبدیل میکنند.
به کسانی که تا الان زیاد شکست خوردهاند تبریک میگویم زیرا به پیروزینزدیک شدهاند
به کسانی که تا الان زیاد شکست خوردهاند تبریک میگویم زیرا به پیروزینزدیک شدهاند
نقشه راه بابک بختیاری
در سال ۱۳۸۷عنوان کارآفرین نمونه ی استان تهران و کارآفرین برتر کشور را کسب کرد ولی موفقیت او تمام نمی شد. او در سال ۱۳۸۸در لیست صد برند برتر ایرانی قرار گرفت.او در کار خود حدود ۵۰۰۰ فرصت شغلی مستقیم و غیر مستقیم بوجود آورد. بابک بختیاری نشان داد:
میتوان رسید به هرآنچه که در آرزوی آن هستیم.
مشروط به اینکه هیچگاه از خواستن آرزوهایش دست نکشید
مردانه ایستاد و جنگید تادرنهایت بعد از بارها و بارها زمین خوردن و از نو آغازکردن قامت راست کرده
و بالاخره موفقیتی که همیشه به دنبال آن بود را به دست آورد.
بابک بختیاری نمونه بارز یک فردشکست ناپذیراست.
هیچ وقت کم نیار
بسیاری از افراد موفق همین قانون را در زندگی خودشان پیاده کرده اند و به موفقیت رسیده اند. اگر شما در حال خواندن این مقاله هستید به احتمال زیاد دنبال درسی هستید که بتوانید به وسیله آن دستاورد های بزرگی را در زندگی خودتان خلق کنید. شما هر خواسته ای که داشته باشید، اگر تسیلم نشدن را یاد بگیرید و سعی کنید که مدام عملکرد خودتان را کنترل کنید، بلاخره می توانید به خواسته خودتان دست پیدا کنید . شما فقط باید شروع کنید و کمال گرایی را کنار بگذارید و روز به روز عملکرد خودتان را بهبود ببخشید.
آنچه باید در مورد بابک بختیاری بدانیم
بابک بختیاریاز فروش ساندویچ در مدرسه و مسافرکشی و فروش وسیلههای دست دوم شروع کرد.در نهایت تبدیل به جوانترین کارآفرین موفق و ثروتمند ایران شد.او توانست به آرزوی کودکیهایش برسد و شعبههایی رو در کشورهای دیگه به راه بیندازد.او همه این موفقیتهایش را مدیون پشتکار و تمرکز بر روید کار و درآمد بود و انقدر تلاش کرد تا در نهایت موفق شد. همه ما میتوانیم بابک بختیاری باشیم. نظر شما در مورد زندگی خالق “آیس پک” چیه؟
ارسال نظر
0دیدگاه
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.
دیدن نظرات بیشتر
تعداد کل نظرات: 0 نفر


چک لیست های زندگی جدید
هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.