این داستان چه پیامی برای من دارد؟ درک خواهید کرد که زندگی بعنوان یک مادر مجرد با یک شغل سطح پایین و درآمد کم، در آمریکا چگونه است.
زندگی در فقر، مادری مجرد بودن، و اشتغال به کاری سطح پایین؛ مشکلاتی هستند که هر یک به تنهایی چالش برانگیزند، حال تصور کنید که شخصی با هر سۀ آن ها روبرو شود، آن هم در کشوری مثل آمریکا در وضعیت امروز که دسترسی به کمکهای دولتی، مشکل است.
برای بسیاری از آمریکاییها، این وضعیت، خیالی نیست، بلکه واقعیتیست که در زندگی آنها وجود دارد. اگر خودتان چنین شرایطی را تجربه نکرده باشید، شاید مرز و محدوده این واقعیت، برای شما ناآشنا باشد. شاید آمار و اطلاعاتی در مورد فقر به گوشتان خورده باشد، اما به راستی فقر چه شکل و شمایلی دارد؟
اِستِفانی لَند در خاطرهنویسی خود، پاسخ این سوال را میدهد. این داستان مربوط به اواخر دهه دوم و اوایل دهه سوم زندگی اوست، یعنی زمانی که او مادری مجرد بود و بعنوان یک نظافتچی با درآمدی کمتر از 1000 دلار در ماه کار میکرد. بعضی از بخشهای این داستان، صرفاً مختص به او هستند اما دیگر بخشها، بیانگر واقعیات جامعه در مقیاسی بزرگتر بوده که میلیون ها والد مجرد و کارگر کم درآمد در آمریکا، با آنها دست به گریبانند.