سام اِلیوت (Sam Elliot)، مدیر اجرایی سیلیکون وَلی (Silicon Valley)، زمانی که در تلاش بود تا به همهی دستورات مدیران ارشد خود عمل کند، توصیهای را از یک پیشکسوت کسبوکار دریافت کرد که به او میگفت تنها وظایفی را انجام دهد که بنظرش ضروری هستند. اگر او درخواستی را تجزیهوتحلیل میکرد و میفهمید که منابع کافی برای تکمیل آن در زمان تعیین شده ندارد؛ یا اگر میفهمید این درخواست، اثربخشی لازم را از نظر زمانی در پی ندارد؛ مؤدبانه ردّش میکرد. شاید افرادی که از او «نه» شنیده بودند در ابتدا ناامید میشدند، اما در نهایت به این نتیجه میرسیدند که به دلیل صداقتش به او احترام بگذارند. اِلیوت با ارزیابی درخواستها با این معیار، توانست به سوی چیزهای واقعاً مهم حرکت کرده و زمان لازم برای گذراندن کنار خانواده را در اختیار داشته باشد.
یک فرد اصلگرا هرگونه تلاشی را برای انجام کارهای غیرضروری متوقف میکند. با انجام این کار، او بر آنچه حیاتی است تمرکز میکند و متعاقباً به دستاوردهای مهمی در حوزههای اصلی کار و زندگی خود میرسد. اصلگرا میداند که او به طور مداوم توسط موضوعات حاشیهای احاطه شده است. هدف نهایی او فیلتر کردن موضوعات کماهمیت برای پیدا کردن چند چیز ضروری است. اصلگرایی در تعریف،، به معنای دنبال کردن اصل «کمتر، اما بهتر» است.