کنترل هوش هیجانی: اگر احساسات و هیجانات خود را رویت کردیم و به خوبی شناختیم، تنها قدم اول را در راه افزایش هوش هیجانی برداشتهایم. اینکه بدانم من در این مکان هستم و اکنون و در این لحظه این حس را دارم، یکی از مهمترین مراحل در هوش اجتماعی است. این موضوع به مهارتهای خاصی نیاز دارد اما به تنهایی کافی نیست. کنترل احساسات منفی مانند خشم و نفرت و بهبود احساسات مثبت مانند عشق و مهربانی که میتوانند به کیفیت زندگی یاری کنند، بخشی مهم و اساسی در کنترل هوش هیجانی است.
پرسشگری
پرسیدن سوال و پرسشگری میتواند راهی برای شناخت عملکرد و احساسات ما و در نهایت کنترل هوش هیجانی باشد.
چگونه احساسم را بشناسم؟
اکنون چه احساسی دارم؟
آیا این احساس برای من و یا دیگران مفید است یا مضر؟
مضرات یا فواید این احساس برای من و دیگران دقیقا چیست؟
چگونه میتوانم فواید را بهبود بخشم و مضراتش را به حداقل برسانم؟
تاثیر این احساس روی رفتار و عمل من در برابر خودم و دیگران چیست؟
چگونه میتوانم بازتاب این احساس را بر رفتارم ارتقا بدهم؟
این نمونه سوالاتی بود که در فرصتی کوتاه به ذهنم رسید. شما میتوانید این لیست سوالات را بنا به زندگی خود افزایش دهید و آن را برای خود شخصیسازی کنید. از این نترسید که شاید نتوانید برای این سوالات جوابی بیابید. قدم اول سوال کردن و افزایش این لیست است. مطمئن باشید که هر چه بیشتر بپرسید، راه برای شما شفافتر و واضحتر میشود و یقینا وضوح و شفافیت تسهیلگر مناسبی در جهت کنترل هوش هیجانی است.
نوشتن
قدم بعدی نوشتن است. راههای مختلفی برای نوشتن موجود است اما بهترین آن آزادنویسی است. هر روز را حداقل به یک سوال که در بالا گفته شد، اختصاص دهید و درباره آن بنویسید. برای راحتتر شدن نوشتن و از بین بردن موانع آن میتوانید همیشه همراه با خودتان کاغذ و خودکار داشته باشید تا در طول روز هر کجا که بودید بهانه ای برای در رفتن از زیر بار نوشتن پیدا نکنید. هر لحظه هر کجا که بودید و راه حلی پیدا کردید و یا ایده ای به ذهنتان رسید، آن را بنویسید و آخر روز به یادداشتهای خود سری بزنید و آنها را بررسی کنید. باور کنید از نتیجه شگفتزده خواهید شد.
خودِ عمل نوشتن هم منجر به آرامش ذهن میشود و هم به تدریج احساس قدرت بیشتری در کنترل هوش هیجانی خواهید داشت. علاوه بر آن با نوشتن بیشتر، بیشتر از خودتان و آنچه در درونتان میگذرد، مطلع خواهید شد و در نتیجه به خودآگاهی بالاتری که از اولین مولفه هوش هیجانی است، خواهید رسید و همچنین در همدلی، دیگر مولفه در مولفههای هوش هیجانی، با دیگران موفقترهستید.
گرفتن بازخورد از دیگران
گرفتن بازخورد از دوستان، آشنایان و خانواده نسبت به برخی از سوالات پیش آمده و مقایسه آن با نوشتههای خود و نتایج خودآگاهیتان میتواند به بهتر شدن خودآگاهی و در نتیجه ارتقای کیفیت کنترل هوش هیجانی شما بیانجامد. برای مثال از آنها بپرسید به نظرشان شما در برابر مواقع بحرانی چطور عمل میکنید؟ در چنین مواقعی چطور خود را تطبیق میدهید و موقعیت را مدیریت میکنید؟
گاهی این دو عامل با فاصله زیادی از هم قرار میگیرند. گاه پیش میآید که احساس میکنیم بسیار نسبت به خود سختگیر میشویم و این سختگیری بر تصور خودمان از خودمان تاثیر میگذارد. از طرفی با اینکه این سختگیری کم است، تصور و برداشت دیگران از ما بسیار متفاوت از تصور ما از خودمان بوده و همین مشکل ساز است. هر چه بتوانیم در مقایسه برداشت خودمان و دیگران شفافتر و صادقتر باشیم به نتیجه بهتری در کنترل هوش هیجانی میرسیم.
نامگذاری احساسات
راه چهارم که به نظر شخصی من میتواند جالبترین راه در کنترل هوش هیجانی باشد، نامگذاری کردن احساسات مختلف است. اینجاست که دانش زبان فارسی هر فرد خودش را نشان میدهد. گاهی نمی توانیم نامی روی احساسی که داریم، بگذاریم. کلمهای برایش نمییابیم. اگر دانش شما در این زمینه کافی نیست، چاره کار استفاده از حس شوخ طبعی و کمی خلاق بودن است. اگر نامی برای احساس خود ندارید، نامی برای آن خلق کنید. در این راه آزاد و رها باشید.
خواندن مداوم و پی در پی آثار ادبی
راه حل بعدی که در توسعه یکی از مولفههای هوش هیجانی یعنی همدلی و در نهایت در کنترل هوش هیجانی میتواند بسیار مفید باشد، خواندن و عجین شدن بیشتر با ادبیات و آثار ادبی است. خواندن رمان، نمایشنامه و دیگر ژانرهای ادبی و به خصوص آثاری که شخصیت پردازی قویتری دارد، باعث میشود درک بیشتری از نگاه و طرز فکر دیگران داشته باشیم. علاوه بر این، برای گسترش تواناییهای مغز و ذهن بسیار مفید است. برای مثال فردی که بتواند صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز را به روشنی بفهمد و بتواند به شخصیتهایش اشراف داشته باشد، از هوش هیجانی بالاتری برخوردار بوده و در نتیجه در کنترل هوش هیجانی موفقتر خواهد بود. در میان آثار ادبی، نمایشنامه جایگاه ویژهای دارد. نمایش دنیایی کوچک شده از دنیای حقیقی است با نگرشهای متفاوت. دنیایی که نمایش ارائه میدهد، دنیای عمل است. خلاف رمان، نمایش به ما این فرصت را میدهد که این دنیای کوچک شده را به چشم دیده و از نزدیک احساس و لمس کنیم.
در لحظه بودن
بر خلاف تصور عموم و در کمال ناباوری چند کار را در لحظه انجام دادن (یا همان مالتی تسکینگ) نه تنها در بهبود عملکرد حرفهای موثر نیست بلکه در کنترل هوش هیجانی بسیار زیان آور است. در لحظه زیستن به شما کمک میکند تا بتوانید بهتر هم بر درون خودتان اشراف داشته باشید و خودتان را مدیریت کنید و هم بتوانید احساسات و افکار دیگران و در کل آنچه در اطراف شما میگذرد را بهتر درک کنید. برای این کار مدیتیشن و عادت سازی آن به شکل روزانه به در لحظه آوردن ذهن کمک زیادی میکند.
ارتقای مهارت ارتباطات غیرکلامی
مهارت ارتباط غیرکلامی تاثیری نامحسوس در کنترل هوش هیجانی دارد. عضلههای صورت به خصوص چشم، لب، ابرو یا گونهها بیانگر احساسات است و به ما در درک و ارتباط گرفتن با احساس خود و دیگران یاری میدهد. با اینکه زدن ماسک به صورت در دوران کرونا تاثیر زیادی روی ارتباطات غیرکلامی و حتی کلامی داشته، اما باز هم میتواند عاملی مهم باشد. حرکت دستها و تغییر در حالت چشم و ابروها جایگزینی برای پوشیده شدن لبها بر زیر ماسک است.
فعالیتهای گروهی
قرار گرفتن در گروه و انجام فعالیت هر چند اندک همراه با گروه پایبندی به انجام فعالیت را نتیجه میدهد. علاوه بر آن خود بهانهای خواهد بود برای ارتباط برقرار کردن و شبکه سازی افرادی که اهداف و سلایق یکسانی دارند و همین میتواند بر توانایی درک دیگران و رفتار شما با دیگران موثر باشد.
به منظور افزایش میزان کنترل هوش هیجانی و بهبود مهارت در روابط اجتماعی که خود مولفهای از مولفههای هوش اجتماعی است، با افراد هم رشتهای خود و حتی افرادی که به رشته کاری شما علاقه دارند، گروهی تشکیل دهید و خود را پایبند به گروه کنید.
مراحل کنترل هوش هیجانی
در مجموع چهار مرحله برای بالاتر رفتن کنترل هوش هیجانی وجود دارد. خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط. راههایی که پیش از این نام برده شد، کم و بیش این چهار مرحله را در بر میگیرد. پرسشگری، نوشتن، نامگذاری احساسات، گرفتن بازخورد از دیگران، خواندن آثار ادبی، ارتقای ارتباط کلامی، فعالیتهای گروهی و تمرین در لحظه بودن همه چه در آگاهی خود و دیگران و چه در مدیریت آنها میتواند مفید باشد.
کلام آخر
افزایش مهارت در توسعه و کنترل هوش هیجانی امری است که شخص به شخص متفاوت است. سرعت هر فرد بنا به شخصیت و زندگی شخصی خود متغیر بوده و هر فرد باید راه شخصی خود را بیابد که این کاری است زمان بر و مستلزم داشتن ذهنی جستجوگر و پرسشگر است.
3 پاسخ
عالی مثل همیشه ممنون از راهنماییتون
سلام دوست عزیز امیدوارم همواره موفق و سلامت باشید
عالی مثل همیشه