اعتماد به نفس مدیران

سلام ماهانی عزیز. امروز می‌خواهیم درباره تعریف اعتماد به نفس و افزایش اعتماد به نفس در مدیریت با شما صحبت کنیم و با شما تاثیر داشتن یک مدیر با اعتماد به نفس را با هم بررسی کنیم.

قبل از اینکه بخواهیم ببینیم چطور می‌توان به یک میدیر خوب و با اعتماد به نفس بالا تبدیل شد چه کارهایی باید انجام داد بهتر است که تعریف مدیریت را با هم دیگر را بررسی کنیم.

ساده ترین و عمومی ترین تعریف مدیریت این است که مدیریت به معنای پذیرش تمام و کمال مسئولیت های یک سازمان یا بخش خاصی از سازمان است که مدیر تعهد می‌دهد که تمام مسئولیت های سازمان را بر عهده بگیرد و تمام تلاشش را در راستای ارتقای سازمان انجام دهد.

برای آنکه یک مدیر مسئولیت کامل یک سازمان را برعهده بگیرد بهتر است که مهارت‌هایی مانند سازماندهی، هماهنگی، برنامه‌ریزی، کنترل کردن، اقدام کردن را به خوبی یاد بگیرد و سعی کند در آنها ماهر شود.

سازماندهی ، فرآیندی است که طی آن تقسیم کار مین افراد و گروه‌های کاری و همچنین هماهنگی میان آنان به منظور کسب اهداف صورت می‌گیرد. اهمیت مطالعه سازمان و روش‌های سازماندهی در این است که ارگان‌های سازمان یافته‌تر از کارآیی بیشتری برخوردار هستند و کارکنان‌شان از رضایت شغلی بالاتری برخوردار هستند.

سازماندهی

سازماندهی:

باید توجه داشت که سازماندهی یک نوع فعالیت دوره‌ای است نه یک فعالیت روزانه. سازماندهی باعث اجرای درست برنامه‌ها می‌شود. در واقع داشتن برنامه‌ریزی بدون سازماندهی فاقد ارزش است. به همین دلیل قبل از آنکه بخواهیم فرآیند برنامه ریزی را توضیح بدهیم به توضیح سازماندهی می پردازیم. هرگاه یک سازمان با مشکل جدیدی مواجه شود مدیر دلیل و آثار آن مشکل را بررسی کرده و در صورت لزوم با تغییراتی، فرآیندها را به شکلی سازماندهی می‌کند تا در آینده، آن مشکلات بروز نکنند.

ابتدا این وظایف را از سازماندهی شروع می‌کنیم. سازماندهی به زبان ساده یعنی اینکه کارها و فعالیت‌های سازمان را طراحی کنیم، سپس وظایفی که تعیین کرده‌ایم را به خوبی به دیگران واگذاری کنیم وسپس سعی کنیم که این فعالیت‌هایی که برای سازمانمان تعیین کردیم را به افراد یا قسمت مختلف سازمان را تعیین کنیم.

در این مرحله شناسایی افراد و قسمت‌های مختلف سازمان که  کدام فعالیت ها بهترین گزینه هستند، جز مهم‌ترین قسمت های این قسمت است. در نهایت یک مدیر باید در این مرحله تمام تلاشش را کند که میان قسمت‌های مختلف جهت کسب کردن اهداف مشترک ارتباط برقرار کند.

سازماندهی سازمان را می‌‌توان جز گام‌های ابتدایی جهت سیستم سازی کسب‌وکارتان عنوان کرد. سازماندهی معمولاً به صورت سازمانی تغییر می‌کند چون که فعالیت هایی که شما در نظر می گیرید پس از مدتی و در مدت زمان مشخص شده به اتمام می رسند و شاید برای پروژه و فعالیت های جدید نیاز به تغییر در افراد و تاریخ ها باشد.

پس به طور خلاصه در مرحله سازماندهی ابتدا باید فعالیت‌هایی که نیاز دارید تا سازمان و کسب‌ودکارتان را رشد دهید لیست کنید و پس از آن باید بررسی کنید که چند نفر در سازمانتان توانایی انجام آن کارها را دارند و سپس واگذاری کارها. در نهایت باید ساختاری برای بررسی این که این کارها چطور پیش می‌رود. باید توجه داشته باشید که برای همه فعالیت هایی که تعیین کرده اید بهترین گزینه را انتخاب کنید و هیچ کاری بدون مسئول نماند.

پیشنهاد ما به شما : سازمان غیر رسمی

برنامه ریزی و افزایش اعتماد به نفس در مدیریت:

یکی از فرآیند هایی که باید در کسب و کار هر چه بیشتر توسط مدیران انجام شود موجب اعتماد به نفس مدیران می شود فرآیند برنامه ریزی است. اگر شما بتوانید در برنامه ریزی به مهارت برسید در نتیجه اعتماد به نفس در مدیریت شما بسیار افزایش پیدا می کند. به زبان ساده شما برای برنامه ریزی باید سه کار مهم انجام دهید:

تحلیل وضعیت موجود:

شما باید به طور کامل بررسی کنید که کسب و کارتان، از لحاظ نیروی انسانی، منابع، وضعیت رقبا و … در کجا قرار دارید. همچنین باید تمامی ارزش های کسب و کارتان را مشخص کنید.

تحلیل وضعیت مطلوب:

یکی دیگر از مهم ترین کارهایی که باید برای کسب و کارتان انجام دهید این است که برای خودتان مشخص کنید که دقیقا به دنبال چه هستید و می خواهید که دقیقا به کجا برسید. در این قسمت پس از اینکه چشم انداز بلند مدت برای خودتان مشخص کردید نوبت به آن می رسد تا برای رسیدن به آن چشم انداز بلند مدت، اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ایجاد کنید. سپس ماموریت ها و اقداماتی را برای رسیدن به آن اهداف را مشخص کنید.

واگذاری کارها:

پس از آنکه مامورت هایی را برای رسیدن به اهدافتان تعیین کردید نوبت به آن می رسد که برای هر ماموریت افرادی را در نظر بگیرید و ماموریت ها را به آنها واگذار کنید و از آنها بخواهید تا این پروژه را به طور کامل در یک تاریخ به شما تحویل دهند.

تعیین شاخص کلیدی عملکرد و کنترل شرایط:

همچنین شما باید تلاش کنید تا برای هریک از پروژه هایی که تعیین کرده اید وبه دیگران واگذار کرده اید یکسری شاخص کلیدی عملکرد تعیین کنید تا بتوانید از طریق آنها روند پروژه ها را بررسی کنید و در جریان تمامی اتفاقاتی که می افتد باشید.

برنامه ریزی:

برنامه ریزی:

در نهایت باید یک برنامه جامع بریزید که در آن تمامی پروژه هایی که به دیگران واگذار کرده اید، شاخص های کلیدی عملکردتان، کارهایی که خودتان باید انجام دهید و جلساتی که باید انجام دهید و… را همگی در آن اورده باشید و سعی کنید که طبق آن عمل کنید.

شما می توانید این فرآیند برنامه ریزی را فصل به فصل یا سال به سال انجام دهید. هر چه این فرآیند را انجام دهید در نتیجه اعتماد به نفس شما در مدیریت افزایش پیدا می کند.

پیشنهاد ما به شما : سازمان رسمی و غیر رسمی

شناسایی نقاط قوت:

یکی دیگر از مهم ترین کارهایی که باعث افزایش اعتماد به نفس در مدیریت می شود این است که تلاش کنید تا نقاط قوت شخصیت خودتان را پیدا کنید. وقتی که شما تمامی نقاط قوت خودتان را بشناسید می توانید با تکیه بر آنها مشکلاتی که برای کسب و کارتان پیش می آید را بهتر حل کنید.

شناسایی نقاط قوت از یک جنبه دیگر هم باعث افزایش اعتماد به نفس در مدیریت می شود و آن هم این است که شما باید تلاش کنید تا وظایفتان را با نقاط قوتتان هماهنگ کنید. یعنی سعی کنید در کارهایی که قرار است انجام دهید به نحوی از نقاط قوتتان استفاده کنید.

نگرش مثبت ایجاد کنید:

سعی کنید که تحت هر شرایطی کارمندان خودتان را درک کنید و از نیازهای آنها آگاهی داشته باشید. این کار به کارمندان شما این فرصت را میدهد که روی اخلاق شما حساب باز کنند. اینکه یک شخصیت مثبت داشته باشید که کارمندان می توانند روی آن حساب کنند و به او علاقه قلبی دارند موجب افزایش اعتماد به نفس در مدیریت می شود و عملکرد مدیرتی شما را بهبود می دهد. این کار همچنین موجب می شود تا احساس همدلی در سراسر سازمان می شود.

یک کسب و کار هماهنگ ایجاد کنید:

می‌توان گفت ایجاد هماهنگی در سازمان  تکمیل کننده فرآیند سازمان دهی است که باعث افزایش اعتماد به نفس در مدیریت می شود.  در این قسمت ما سعی می‌کنیم که بین تمام بخش های سازمان به خصوص آنها که وظایفه‌ای تازه بر عهدشان قرار داده ایم، با هم دیگر ارتباط موثر برقرار کنیم

هماهنگی فرایندی است که طی آن همه بخشهای تشکیل دهنده یک کل برای کسب هدف مشترک، بسیج شوند.

هماهنگی با مجموعه ای از سازوکارهای ساختاری و رفتاری تحقق می یابد که برای مرتب ساختن اجزای سازمان با یکدیگر به کار می روندو نیز اهداف سازمانی را تهسیل می کنند.:

الف . هر واحد و زیر شاخه های مربوط به آن با سایر بخشهای سازمان هماهنگ باشد.

ب. هر واحد و زیرشاخه های مربوط به آن به طور مشخص میداند که چه وظیفه ای برایش در نظر گرفته شده است.

ج. هر واحد برای رسیدن به کیفیت مورد نظر ، برنامه و کارهایی را که باید انجام دهد خود به خود تنظیم و تعدیل می نماید.

هماهنگی مهارتی که دست کم گرفته می شود:

هماهنگی از مهمترین وظایف مدیریت است به طوری که گفته اند مدیریت یعنی هماهنگی. پس، ماهیت هماهنگی را می توان از بررسی ابعاد سه گانه زیر درک نمود :

هماهنگی مهم تر از سایر وظایف مدیریت محسوب میشود:

هماهنگی بالا تر از سایر وظایف مدیریت است ، زیرا هماهنگی لازمه انجام صحیح وظایف مدیریت از قبیل برنامه ریزی و سازماندهی و کارگزینی و کارمندیابی و هدایت نمودن افراد سازمان در کلیه موارد ذکر شده میباشد.

بنابراین هماهنگی همه وظایف مدیریت را می پوشاند و آن هم متضمن هماهنگ نمودن فعالیتهای تمامی قسمتها و یا زیر سیستمهای یک سازمان است که برای حصول اهداف موثر و کارامد ایجاد شده اند.

هماهنگی و مشارکت

هماهنگی و مشارکت:

 

سازمانها برای نائل شدن به اهداف مورد نظرشان نیاز به همکاری و کوششهای همه جانبه افراد و گروههای خود دارند.

یافته های دیوتچ بر این دلالت دارد که مشارکت و همکاری کارکنان اساس هماهنگی را تشکیل میدهد. بدون همکاری و مشارکت اعضای گروه هماهنگی مطلوب به سختی ایجاد می شود در نتیجه سازمانی خواهد توانست سریعتر به اهداف مورد نظرش برسد،

که بتواند ضمن کسب مشارکت کارکنان هماهنگی لازم را نیز ایجاد نماید. البته مشارکت به طور خودکار باعث ایجاد هماهنگی نمیشود بنابراین مشارکت و همکاری در هماهنگی شرط لازم هست اما شرط کافی نیست. برای جلب مشارکت افراد و هماهنگ کردن مطلوب عملیات نیاز به طرح و تصمیمات هوشیارانه و مشاوره با کارکنان است.

 

هماهنگی داوطلبانه:

 

در اکثر مواقع هماهنگی های از پیش تعیین شده درباره فعالیت های مختلف کارکنان مختلف به نوعی غیر ممکن است. به همین دلیل بیشترین هماهنگی در مورد فعالیتهای سازمان یافته از طریق کوششهای داوطلبانه انجام می شود. دلیل این قضیه هم این است که  خیلی اوقات هماهنگی تحت شرایط مختلف و احتیاجات خاص ایجاد ایجاد می شود.

هماهنگی داوطلبانه منجر به اخذ تصمیمات بهتر و تطبیق دادن سازمان به طور پویا با مسائل و مشکلات احتمالی می شود و همچنین باعث افزایش فعالیت ،مشارکت و نبوغ افراد نیز در سازمان می شود.

در اکثر مواقع مشاهده می شود که هماهنگی های از پیش تعیین شده باعث می شود تا کارکنان احساس بدی داشته باشند که الآن قرار است درباره چه مسئله ای صحبت کنیم و همین مسئله بهره وری آنها را در طول جلسه کاهش می دهد.

برقراری هماهنگی بین تمام بخش های کسب و کار، مهارتی است که شاید دست پیدا کردن به آن کمی دشوار باشد. اما اگر این مهارت را به طور کامل فرا بگیرید و به کرات انجام دهید باعث افزایش اعتماد به نفس در مدیریت می شود.

 

مهارت حل مسئله:

این مهارت به شما این امکان را می دهد تا به جای غر زدن و تسلیم شدن در برابر مشکلات به دنبال تشخیص مسئله و مشکلات ها باشید و تلاش کنید تا از طریق جمع آوری اطلاعات و و جستجو و خلق راهکارهای مختلف و در نهایت انتخاب بهترین راهکار مسئله را حل کنید. همچنین ریشه این مشکل را پیدا کنید تا در دفعات بعدی برای کسب و کارتان این مسئله تکرار نشود.

کلام آخر:

تمامی مهارت هایی که در این مقاله گفته شد موجب بهبود کیفیت مدیریت شما و در نهایت باعث افزایش اعتماد به نفس شما در مدیریت می شود. فقط نکته ای که وجود دارد این است که شما برای افزایش اعتماد به نفس در مدیریت و هر کار دیگری باید هر مهارتی را به دفعات انجام دهید تا در آن اعتماد به نفس پیدا کنید و از این اعتماد به نفس برای انجام سایر کارهانیز استفاده کنید.

همین حالا شروع کن!

3 پاسخ

    1. با سلام خدمت شما دوست عزیز . ممنون از نظر ارزشمند شما و وقتی که برای مطالعه این مقاله اختصاص دادین

    2. سلام دوست من خیلی خوشحالیم که مقاله اعتماد به نفس مدیران براتون مفید واقع شده.به شما پیشنهاد می کنم که سایر مقالات مدیریتی را هم مطالعه بفرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید